بازگشت به خبر«کمک ۱۴۰ میلیون ریالی انجمن سینمای جوانان ایران به مصطفی کرمی» به مورخ ۸۶/۵/۱۲ منتشره ازسوی سایت مرکزگسترش سینمای مستند وتجربی، اینجانب به عنوان عضوی کوچک ازانجمن صنفی فیلم کوتاه سینمای ایران، ضمن تشکرازمسئولین انجمن سینمای جوانان ایران بخاطراین احساس همدردی ،همراهی ،همدلی ،عطوفت ،انسانیّت ،کرامت ،عزت نفس!! و…مسئولین انجمن سینمای جوانان ومعاونت وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی درحمایت ازیک فیلمسازجوان، با عنایت به اینکه درمتن مزبورازانجمن فیلم کوتاه سینمای ایران نیزدعوت به مسئولیّت پذیری کرده اند خرسندی خود را ابرازداشته وازاینکه کسی یا کسانی به عنوان منتقد آگاه وبیدار بنده را ازخواب غفلت برهانند قدردانی خود را اعلام می نمایم، هرچند که دراین خصوص می دانم ازبدو حادثه وازدومین روز بستری شدن آقای مصطفی کرمی دربیمارستان مهر، دوست وهم صنف بنده آقای مهدی قربانپوردرتلاش وتکاپوی سخت بوده اند تا موضوع را به هرطریق ممکن به اطلاع عالم وآدم برسانند که«یک نفردارد که درآب می کند جان، قربان»! امّا عجب که نه درسرما وبلکه درفصل تابستان، کو، تا، یخ اززمستان احساس آدمیانش آب شود که فریاد رسانش درست بیست واندی روزبعد، با خدم وحشم، عکاسباشی وسینماتوگرافانشان به بالین آمده اند، تا عکس وفیلم خود به سایت اشان ببرند وازجیب خلیفه بخشایش کنند، چه که بی خیال مصطفی وبچسب به دو روز دنیا که فرصتی ست، که حتّی به شعاربرآید کام، وبرچنین باوری ندانند، فرق یک انجمن صنفی با یک مرکز دولتی این است که مرکزدولتی، بودجه تعریف شده سرانه درجیب دارد وچهارده میلیون می تواند ببخشد امّا یک انجمن صنفی تشکلّی ست ازجمع افرادی که درشغل خود وابستگی دولتی ندارند ودرواقع برای احرازحقوق اجتماعی خود گرد هم آمده اند وهیچ بودجه ای شامل حالشان نمی شود واگراتّفاقاً کمکی هم بکنند درواقع ازجیب خود مایه می گذارند، ونه ازجیب دولت وبودجه سرانه، وآنوقت جالب است بدانند، که فلسفه وجودی این گونه انجمن ها به این دلیل است که اصولاً متولیّان دولتی سینما کمترین حقّی را برای صاحبان این شغل قائل نشده اند که حادثه ای مانند آنچه برای آقای کرمی پیش آمده است، اوضاع را تا این حد بحرانی کند، می گوئید نه بروید قرارداد این دوست عزیزحادثه دیده را نگاه کنید، که هیچ چیزی شامل حالش نشده است، امکاناتی مانند بیمه بیکاری، بیمه حوادث، بیمه تکمیلی، مسکن، اضافه کار، فوق العاده شغلی، سختی کار، حق مأموریت و… که حتّی، یکی دومورد ازاین موارد شامل قرارداد کاری مصطفی کرمی می شد اکنون وضعیّت اش به این صورت نمی شد، امّا این موارد بی حد و حصر همه ساله صاحبان شغل هائی مانند شغل آقای باکیده را شامل می شود وآنها حتّی به قید نداشتن اثری درخورمی توانند به فستیوال کن ویا کلرمونت فران فرانسه بروند وآن حقوق ها را دریافت کنند واگرحتّی فیلمی هم داشته باشند، چه خوب است به مفاد قرارداد آن فیلم مراجعه کنند وببینند که کلّ قراردادی که بسته اند تا فلان فیلمسازموجبات حضورآنها درچنین فستیوالهایی را فراهم آورد عملاً کلّ بودجه دریافتی اشان به اندازه هزینه سفربه این فستیوالها ویا دیه یک انگشت کوچک دست مصطفی کرمی ها هم نبوده است ودرقراردادشان هیچ رقمی برای بیمه درنظرگرفته نشده است می گوئید نه بروید وهمه قراردادهایشان را مرورکنید، وبه این ترتیب باید به مسئول انجمن سینمای جوانان گفت، اگرفیلمسازانتان زنده اند ازرحمت خداوند بدانید ونه ازدرایت خودتان! که پیش ازما انجمن فیلم کوتاه سازان، همه سینماگران ایران واصولاً هنرمندان ایرانی ازفردوسی گرفته تا خواجه حافظ شیرازی ومولانا ومصطفی کرمی هرگزنه درقول سلطان محمود غزنوی بیمه واقعی بوده اند ونه درقول شما، می گوئید نه یک بارتاریخ شاهنامه را بخوانید ویک بارهم آخرین قراردادهای خودتان را! واگربه فرانسه می روید بدانید که بودجه فرهنگ وهنرآن کشوراصولاً پیش ازطرح بودجه درمجالس کشورشان تصویب شده است! نروید که فقط حیران شوید، نیک بنگرید، که نگاه نیک حاکی ازدرایت است! محو نشوید، ازدوسال گذشته تاکنون سقف بودجه های فیلسمازانتان حداقل پنج برابرپائین آمده است یعنی با ابلاغ شما اگرقبلاً فیلم کوتاهی با دومیلیون وپانصد هزارتومان ساخته می شد، اکنون با پانصد هزارتومان ساخته می شود، واین قولی ست که شما برای تصدی پست فعلی خود به مسئولین بالا دست خود داده اید، ونادانسته مأموری برای ممانعت ازرسیدن فیلمسازان به حقوق واقعی اشان شده اید، وحالا دایه مهربان ترازمادرشده اید! مهرورزی، سوزوگذارآبکی با پول بیت المال نیست، فکری تمام جانبه است، شما بیائید وبگوئید هُنرزینت یک کشوراست وهنرمند آراینده آن وپیش ازهرخرج ودخلی وهرجنگ ودعوائی هنرکشوروصورت میهن مان باید زیبا باشد تا رغبت دفاع ازاین زیبا درذهن وروح افرادش زنده باشد، که زیبا کننده این میهن هنرمندان آن هستند، پس بیائید قبول کنیم تا هنرمندان پیش ازمجلسیان، مدیران، وزیران، ورزشکاران وسایرآحاد واقشارملّت بیمه تمام جانبه شوند، هنرمندان دربدترین شرایط منتقدانی برای بهینه کردن شرایط زندگی هم میهنانشان هستند، ودرنهایت نیزمبلغان رسم وآئین راستین جامعه اشان خواهند بود، پس بیائید همه را بیمه ویژه اشان بکنید، امّا برای روشن شدن اذهان امثال آقای باکیده باید به یک قانون عمومی نیزاشاره شود، وآن اینکه طبق قوانین سینمای نوین ایران ازهمان اوان انقلاب قراربوده است این سینما پس ازرشد کیفی وکمی وفرهنگی اش ازدست دولتیان با فرهنگ همان موقع خارج شده وبودجه آن به دست اهل آن بیافتد، ویعنی براساس قوانین جامعه مدنی هرکسی مسئول کارخودش باشد ودولت نیزناظربرهمان هویّت کیفی وفرهنگی، امّا درفرازونشیب های چندین ساله وبه دلیل حضورمدیران گاهاً کم اطلاع ومحافظه کارکه خود نیک می دانستند ازهنربری هستند، وبنابراین به سیاست پناهنده می شدند وآب به آسیاب آشفته سینما می ریختند وموجب می شده ومی شوند تا هرگز چرخ سینما به دست صاحبانش نچرخد، وبلکه خودشان نیزبا تحمیلات کذائی، دولت را برآن می داشته ومی دارند تا درمورد فیلمسازان چپ اندرقیچ فکرکنند! وبه این افراد به دیده صواب نگاه نکنند ودرنتیجه کارومالشان ومنظورابزاروبودجه اشان را دراختیارآنها نگذارند، تا به شکل صنفی مستقل درآیند وجلو بلایای مختلف را بگیرند، وحالا آقای باکیده می تواند به رفتارها وگفتارهای اداری وشغلی اش نگاه مجددی بکند تا بداند که خود تا چه اندازه درجریان تعویق احرازحقوق مدنی سینماگران دخیل بوده است! وحتّی این اقدامشان نه که سرکوب وبلکه تحقیرکردن یک صنف بی بضاعت است که دستشان ازدنیا کوتاه است وبه لحاظ مالی مانند ایشان به جائی بند نیستند، واین حقیررا نیز مجبوربه پاسخ کرده اند، البتّه آقای باکیده یادمان باشد من وشما درشرایط خصوصی مثل همیشه با همدیگردوست ورفیق هستیم امّا این جوابیه به آن دلیل نوشته شده است که مطلب خودتان را عمومی کرده اید ولذا حقاً باید بنده هم عمومی جواب می دادم.
والسلام
رهبر قنبری