گفتوگو با امیر حسین علمالهدی، مدیر اجرایی گروه هنر و تجربه
* ایدهی گروه «هنر و تجربه» از کجا و چرا شکل گرفت؟
این فکر همیشه بوده است که امکاناتی وجود داشته باشد تا از سینمای متفاوت حمایت شود به شکلی که سینمای تجاری همهی شاکلهی سینما را در اختیار نگیرد و سینمای متفاوت یا همان سینمای هنر و تجربه هم بتواند امکان عرضه بر پردهی سینما را داشته باشد. در این چند دههی اخیر، سینمای هنر و تجربه عمدتاً محدود میشده است به جشنوارهها، سینماهایی با تماشاگران خیلی محدود، سینما تِکها…
* بیشتر حالت مناسبتی داشته است.
بله مناسبتی و موردی بوده است و نه به صورت یک سیستمی که بخواهد مخاطب جدیدی را پرورش بدهد. با توجه به رشد تکنولوژی و آمدن شبکههای تلویزیونی و اینترنتی دسترسی به فیلمهای روز جهان (چه تجاری و چه سینمای متفاوت) به راحتی امکان پذیر است. ولی هیچ کدام از این رسانهها نمیتوانند جای سینما را بگیرند. سینما رفتن، یک آیین دسته جمعیست که ضمن تضمین دیده شدن فیلمها، میتواند در دراز مدت مخاطب جدیدی را برای سینمای ایران شکل بدهد.
علی ایحال ایدهی گروه «هنر و تجربه»، ایدهای گرفته شده از سینمای فرانسه است ولی برای اولین بار است که در ایران دارد این نوع روش تجربه میشود روشی که به هر حال روش متفاوتیست و تا الآن هم این روش در سینمای کشور تجربه نشده است. البته وارد مصادیق که میشویم کمی ما را متفاوت میکند. پیش از این تجاربی به صورت شخصی بوده است که معروفترینش مربوط میشود به سینمای عصر جدید دههی ۶۰ و اوایل دههی ۷۰ که در آن زمانی که دیدن فیلم فقط از طریق سینماها ممکن بود، توانست مخاطبی را شکل بدهد.
به هر حال به دلیل بضاعت سینمای ایران باید به این نوع سینما کمکهایی بشود تا کم کم بتواند شکل منطقی خودش را بیابید. این نه به معنای آن است که بتواند روی پای خودش بایستد چرا که به نظر میرسد اکثر کارشناسان اعتقاد دارند دولت باید به این نوع سینما یارانه بدهد. البته اگر این سینما به سوددهی برسد خیلی خوب است و خیلی میتواند باعث شکلگیری سینمای مستقل به معنای اصلی قضیه باشد.
امیدواریم که این پروژه بتواند ظرف ۳ ـ ۴ سال تأثیر خودش را روی سینمای عام هم بگذارد و مطمئنیم که این اتفاق میافتد. مثال میزنم: توی مدت این ۴۰ روز فیلمی به اکران در آمده به نام «ماهی و گربه» که دو سال نتوانسته است در سینمای ایران به نمایش در آید. حجم مطالب، حجم ورود منتقدین، حجم کامنتهای مخاطبان به اندازهی کل سینمای ایران از ابتدای امسال تا الآن تخمین زده میشود و این نشان دهندهی عطش و تشنگی مخاطبیست که نمیخواهم بگویم با آن نوع سینما ارتباط برقرار نمیکند، ولی میخواهد نوع دیگری از سینما را روی پرده و نه در تلویزیونهای خانگی ببیند. شما ببینید که سالی ۶۰۰ تا ۷۰۰ اثر در شبکهی نمایش خانگی دارد توزیع میشود. کدامشان توانستهاند مانند فیلمهای سینمایی باعث محل تضارب آرا، تبادل آرا بشوند. پس سینما کارکردش متفاوت است. همه جای دنیا میلیاردها دلار هزینهی نسلی میشود که بتواند امید، نشاط و تعلق خاطرش را به سرزمینش بالا ببرد. سینمای هنر و تجربه مهمترین رسالتش همین نکته است.
* این نگاهی که شما به سینمایی که شاید بشود آن را «نوعی دیگر» یا «سینمای فرهنگی» نامید بسیار نگاه مدرنیست و قابل ستایش است. خیلی خوشحال شدم که اینها را از شما شنیدم چون برای نخستین بار است که احساس میکنم از سوی مدیریت فرهنگی یک نگاه خیلی فرهنگی و به شکلی عمیق دارد انجام میشود و خیلی نسبت به این اتفاق خوشبین هستم و خیلی خوشحال. منتها اجازه بدهید یک مقداری اجراییتر صحبت کنیم. پیش از این چنین اتفاقی نیفتاده بوده، ساز و کاری که شما انجام دادهاید که این اتفاق بیفتد چه بوده است؟
تقریباً از سال ۸۳ به بعد، در دولت هشتم (اواخر دولت آقای خاتمی) مأموریتی به گروهی داده شد که برای نمایش سینمای متفاوت، فکر بشود. نتیجهاش شد گروه «آسمان باز» و چند فیلم هم اکران شد. ولی این کار عمدتاً فاقد پشتوانههای نظری بود. تجربهای بود که به زودی شکل گرفت، و به زودی اکرانش شروع شد و به زودی هم پایان یافت.
* پشتوانهی مالیاش چهطور؟
پشتوانهی مالیاش آن موقع تعریف شده بود. ولی ساز و کاری که بتواند رضایت حداقلی مخاطبها را در پیش بگیرد، نبود. چه مخاطب و چه فیلمسازان.
* یعنی در اثر هم استقبالِ کم آن طرح شکست خورد؟
فقط استقبال نبود. روش، شبیه روش اکران سینمای عام بود. این نوع سینما متفاوت است. چه در حوزهی فیلمها، مضامین و فرم و چه در روش اطلاع رسانی و چه در روش فیلم دیدن. بعد در اواخر دولت نهم (در زمان آقای اربابی بود و آقای جعفری جلوه) هم اتفاقاتی افتاد که تعدادی از سینماهای غیرمعمول و غیر مطرح را برای این فیلمها انتخاب کردند. وقتی سینما جی میشود سینمای هنر و تجربه یا سینما حافظ، یا سینما پایتخت معلوم بود که این طرح شکست خواهد خورد. البته نیّت خیر همگان پشت این قضیه بوده و ما نمیخواهیم به نیٌتها بپردازیم؛ ما دربارهی روش صحبت میکنیم. آخرین بار هم که توسط جناب آقای درمنش اتفاق افتاد و باز هم عمدتاً برای ما مشخص بود که این طرح نمیتواند به جمعبندی روشنی برسد چون دربارهی مبانی طرح اطلاعرسانی نشده بود و نوع اجرای طرح دیده نشده بود. من حداقل به عنوان ناظر حوزهی اکران که بیشترین وقتم را دارم در حوزهی اکران میگذارم، میدانستم که آن طرح نمیتواند با فقط دو سئانس در یک یا دو سینما جواب بدهد. لازمهی موفقیت این طرح این است که در جزئیات آن احترام مخاطب نگه داشت شود.
وقتی آقای دکتر ایوبی آمدند یکی از دغدغههایشان سینمای هنر و تجربه بود. شاید هم این دغدغه به خاطر آن حضور هزار و نهصد و خردهای روز ایشان در پاریس بوده است. به نظر من تجربهی خوبی برای یک مدیر فرهنگی بوده که ببیند ساز و کارهای سینما در دنیا چیز دیگریست. چون فارغ از این که ما باید در حوزهی محتوا متفاوت باشیم، در حوزهی عرضه و نمایش شما نمیتوانید متفاوت عمل کنید. ما مثل همهجای دنیا باید با حوزهی عرضه و نمایش به صورت «تیپ» برخورد کنیم.
* میشود واضحتر بگویید.
ببینید شما نمیتوانید در حوزهی نمایش فیلمها چیزی را بومیسازی کنید. در محتوا این جزو رسالت دولت، فرهنگ و سینماگران است ولی در همهجای دنیا حوزهی توزیع و نمایش یک حوزهی تیپیکال است. شما نمیتوانید صد جور شیوهی نمایش در دنیا ببینید. همه جا سالنهای سینمایی هستند و یک سری فیلم و تبلیغات متفاوت. البته این به معنای این نیست که ما بضاعتهای مردم سرزمین خودمان را ندیده بگیریم. نه! چه از منظر اقتصادی و چه از منظر نوع رفتار به سینما. چون میدانید که کشور ایران در حوزهی سینما رفتن جزو پایینترین کشورهای دارای سینماست. هر ایرانی هر ۹ سال یک بار سینما میرود در صورتی که در امارات متحدهی عربی، هر اماراتی سالی دو بار سینما میرود. اینها البته تهدیدهایی هستند که ما باید مراقبت کنیم. ولی این به معنای آن نیست که ما بیاییم ساختار را به هم بریزیم و بگوییم ما در حوزهی توزیع و نمایش فیلم میخواهیم ایرانیزه بکنیم و میخواهیم بومیگری بکنیم. نه! نمیتوانیم. در دو سه دههی اخیر، ما همان قدر که به محتوا تعلق خاطر داشتیم نیامدیم ساز و کار توزیع و نمایش را به درستی معرفی کنیم و برای هر نوع ژانری یک تعریفی داشته باشیم. برای همین است که ایران تنها کشوریست که به صورت تک محصولی و تک ژانری دارد فیلم تولید میکند. حتی فیلمهای دفاع مقدسمان هم تفاوتی با فیلمهای آپارتمانی نمیکند. چون تعریفش تعریف مشخصی نیست.
پس از این که آقای ایوبی تشریف آوردند، دو سه جلسه گذاشتند با نخبگان این حوزه. به یک طرح اولیهای رسیدند بعد برای اجرا، قرعه به نام من افتاد. من بیشتر در سینمای پر مخاطب معروف هستم تا سینمایی که یک جور نگاه دیگری دارد. اگر نوشتههای من را دنبال کنید میبینید که به یک جور سینمای پرمخاطب تعلق خاطر دارم، ولی این به معنای آن نیست که سینمای هنر و تجربه در مقابل سینمای پرمخاطب قرار دارد. از منظر من، سینمای هنر و تجربه میتواند نهایتاً به یک نوع سینمای پرمخاطبی ختم بشود که اتفاقاً بحث کمیت در آن در ردهی دوم قرار میگیرد. بحث مهم در آن، بحث کیفیت است. وقتی فیلمساز نتواند فیلمش را به نمایش در آورد -البته نه هر فیلمسازی، منظور سینماییست که با هنر و تجربه بتواند به درستی به تولید برسد – شما نمیتوانید سالیان آیندهتان را تضمین کنید مگر این که همه چیز را به قضا و قدر بسپارید و بگویید انشاءالله ما تا ده سال دیگر یک سری تولیدکنندههای خوبی خواهیم داشت. این سینمای هنر و تجربه همان تضمین سینمای آینده است که میتواند یک سری تولیدکنندههای کیفی در اختیار سینما بگذارد مشروط به این که ما اجازهی نفس کشیدن به این نوع سینما را بدهیم.
وقتی تیم شورای سیاستگذاری با جناب آقای دکتر ایوبی به نتیجه رسید، اسامیای درمیانشان دیده میشد که صاحبانش دغدغهی این نوع سینما را دارند. یعنی شما از منظر نوشتار سینمایی و مدیریت اجرایی جشنوارهها نمیتوانید نامی را جایگزین جمال امید بکنید. از منظر نقدنویسی حرفهای و از میان آنهایی که سالیان سال است که دارند در این حوزه نقد نوشتاری میکنند و تحلیلهای علمی میدهند، اگر شش نام را بخواهید بگویید، حتماً یکیاش آقای گلمکانیست. اگر به دنبال کسی بگردید که سالیان سال است «جشن تصویر سال» را در حوزهی هنرهای تصویری برگزار میکند و فیلمهای متفاوت را در حد بضاعت خودش پیدا میکند، اسمی را نمیتوانید پیدا کنید به جز سیفالله صمدیان. شما اگر تهیهکنندهی فرهنگیای را بخواهید پیدا کنید که به این حوزه تعلق خاطر دارد و نمیخواهد وارد سینمای تجاری بشود، نمیتوانید اسمی را پیدا کنید به جز آقای تقیپور که با اصغر فرهادی شروع کرد و توانست تأثیر خودش را روی این فیلمساز محبوب کشورمان بگذارد. کسی که در حوزهی سینمای مستند، در سینمای جوان یا فیلم کوتاه ۲۰ ـ ۲۵ سال سابقهی مدیریتی دارد و توانسته در پرورش یک نسل مهم سینمای ایران تأثیر گذار باشد، آقای صانعی مقدم است. اگر در حوزهی مدیریت به دنبال کسی باشید که در زمینهی توزیع و نمایش، دانشش به روز است و کسی که توانسته تأثیر به سزایی در حوزهی زیرساختهای سینمایی بگذارد و بیش از سه دهه است که در مدیریتهای مختلف تلویزیون و سینما توانسته حق مطلب را به درستی ادا بکند، به اسم آقای مجید مسچی میرسید. او جزو معدود مدیر/کارشناسان حوزهی سینماست. یا اگر به دنبال فیلمساز خلاقهای هستید که از فیلم کوتاه شروع میکند و به فیلم بلند میرسد، شهرام مکری جزو یکی از آنهاست. «توفان سنجاقک» آقای مکری را شما نمیتوانید در تاریخ فیلم کوتاه ایران نبینید و اخیراً هم فیلم «ماهی و گربه»اش را. به هر حال داریم میبینیم او آدمیست که به روز است و همهی فیلمها را دارد میبیند و حضور فعالی در حوزهی سینمای کوتاه و مستند دارد. شاید جزو معدود فیلمسازانیست که توانسته در کنار سایر فیلمسازان کوتاه و بلند (به معنای هنر و تجربه) جای خودش را به درستی پیدا بکند. همچنین یکی دیگر از مدیران خوشنام فعلی سینمای ایران که در جای کلیدیای نشسته است، مدیر کل سینمای حرفهای، آقای فرجی، که سالیان سال است با فیلمسازان کوتاه و مستند و تجربی دمخور است و دوستان را به درستی میشناسد.
همهی این اشاراتی که من کردم به این معناست که کسانی مسئولیت این فضا را به عهده دارند، خودشان سالیان سال است دارند در این فضا نفس میکشند. شما دیدهاید که بعضی وقتها افرادی معرفی میشوند که شما متعجب میشوید و میگویید من این آدم را نمیشناسم. معنیاش آن است که آن طرح نمیتواند به یک جمعبندی روشنی برسد. خب به هر حال یادمان باشد حوزهی فرهنگ، حوزهی ممارست، حوزهی تحمل و حوزهایست که تو بتوانی با بچههایش نفس بکشی. نه یک سال، نه دو سال که شاید بیش از یکی دو دهه که تمام اعضای شورای سیاستگذاری ما این ویژگی را دارند.
* انتخاب این شورا در حقیقت شروع کار گروه «هنر و تجربه» بود؟
انتخاب شورای سیاستگذاری قدم اولی بود که باید اتفاق میافتاد و انتخاب درستی بود. به هر حال تعدادی از دوستان توی همان شورای قبلی نقش داشتند، آن شکل آییننامهای که اول اتفاق افتاد. بعدش جلسات به شدت مستمری گذاشته شد تا رسیدیم به یک ساختاری که توی فراخوانمان اعلام کردیم. برای اولین بار در تاریخ سینمای جهان است که دولتی میآید و میگوید برای این که من سینمایی را حمایت بکنم، و به دلیل کمکاری دولتهای قبلی (چون بالاخره این باید سنگبنایش نهاده میشد) من سالن سینما را در اختیار خودم میگیرم که فیلمسازان با اعتراض سینمادارها مواجه نشوند. چون یکی از پاشنه آشیلهای دوران قبلی همین موضوع بود، چرا که سینماها اعتراض میکردند که «این سئانس دو نفر تماشاچی آمد. من هزینههای سر برجم را چه طوری باید بدهم؟» همین شروع میشد تا زیرآب طرح زده میشد. ما آمدیم سینماها را یک ساله در اختیار گرفتیم: سینما آزادی، سینما کوروش، سالن موزهی سینما، سالن خانهی هنرمندان، پردیس سینمایی هویزهی مشهد (که مال خود سینما شهر است؛ آقای مسچی با بلند نظری پای قضیه آمد و رونق مشهد الآن خیلی خوب است.) البته ما هزینههایی هم کردیم که این سینماها در اختیار ما باشند که فیلمسازان وارد بحث چالش با سینمادارها نشوند. چون این نوع سینما، همهی مشکلش این است که فضای نمایش ندارد. خب این تصمیم، تصمیمیست که تا حالا در هیچکجای دنیا سابقه نداشته است. مثلاً در فرانسه بخشی از آن هزینه را دولت یارانه میدهد ولی این طوری که کامل سالن سینما در اختیارش باشد، نیست.
البته این اعداد در شاکلهی کل سینمای ایران اعداد شوخیای هستند. کل بودجهی هنر و تجربه با این فضا و نشاطی که به وجود آورده در سال به یک و نیم میلیارد تومان نمیرسد! شما میدانید یک و نیم میلیارد تومان میشود هزینهی یک فیلم سینمایی. یکی از این روزنامههای… (حالا نمیدانم اسمش را چی بگذارم) گفته بود «چالهی پر از فلان هنر و تجربه!» فکر کرده بود الآن همهی بودجهی معاونت سینمایی دارد توی این گروه میآید. نه! دوستان متوجه نیستند که یک و نیم میلیارد تومان عددی نیست، آن هم با این فضای پرنشاطی که میلیاردها دلار باید برای ایجادش هزینه کرد.
بحث بعدی این است که ما چگونه بیاییم مشکلات تبلیغاتی این نوع سینما را حل و فصل کنیم؟ چون میدانید که هزینهی تبلیغ برای سینمای ایران یک معضل است. طبق بررسیهایی که ما کردهایم، به طور میانگین برای هر فیلم کوتاه ۵۰۰ هزار تومان، برای شروع، برای فیلمهای مستند حدود ۵ تا ۱۰ میلیون تومان، و برای فیلمهای سینمایی میانگین ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان. البته الآن که من اینجا نشستهام از فیلمهای کوتاه بیشتر از این عدد حمایت شده است چون خودمان میدانیم که فیلم کوتاه به مراقبت نیاز دارد.
* این مبلغ تبلیغاتی جدای از مبلغ یک و نیم میلیاردیست که برای گروه هنر و تجربه تعیین شده؟ یا همهاش همین است؟
همهاش همین است!
خب ما هزینهی تبلیغاتی را پرداخت میکنیم. اما مهمترین بخش این است که فروش هر چه قدر باشد در اختیار تولیدکننده قرار میگیرد. میدانید که در سینمای ایران بیش از ۸۰٪ فیلمها پس از پایان اکرانشان به دفاتر پخش بدهکار میشوند. یعنی فیلمی که ۱ میلیارد تومان میفروشد به معنای این نیست که ۵۰۰ میلیون تومان توی جیب تهیه کننده میآید. نه! هزینهی تبلیغات، ۱۰٪ پخش و… آخرش یک لیستی جلویت میگذارند که آقا این قدر هم باید بدهی تا بروی پی زندگیات. در گروه هنر و تجربه کل فروش (آنهایی که جزو سئانسهای موظف ما هستند) در اختیار تهیه کننده قرار میگیرد. اگر فیلمی به سئانس فوقالعاده کشیده بشود میرود به روال معمول سینمای ایران با سینمادار: ۵۰ ـ ۵۰. مثلاً فیلم آقای مجتبی میرتهماسب این هفته سه سئانس فوقالعاده رفت. یعنی سالندار دید که پشت گیشهاش آدم ایستاده و سالنش هم پر است، رفت یک سالن دیگر در اختیار این فیلم گذاشت. یا «ماهی و گربه» یا «پرویز»، فرقی نمیکند.
* برسیم به ملاک انتخاب فیلمها. اسم این گروه خودش ممکن است مغالطه برانگیز باشد و بگویند گروه هنر و تجربه به این معناست که آیا در فیلمهای دیگر هیچ هنری نیست؟ هیچ تجربهای نیست؟ شما طبیعتاً تعریفی باید داشته باشید برای انتخاب فیلمها…
تعریفمان را توی فراخوانمان دیدهاید؟ [از روی فراخوان میخواند] «گروه سینمایی «هنر و تجربه» تلاشی برای نمایش آن دسته از فیلمهای باارزشی در میان فیلمهای غیرتجاریست که اکرانشان میتواند جایگاه شایسته و درخور سازندگان آنها را در جامعهی سینمایی روشن کند و به ارتقای دانش سینمایی تماشاگران و ارتقای کیفیت هنری سینمای ایران کمک کند. در این طرح «فیلم هنری» به اثری سینمایی (کوتاه، بلند، داستانی و مستند و انیمیشن) گفته میشود که فرم و محتوای آن تمایلات و حساسیتها و کنجکاویهای زیباییشناسانهی تماشاگران را برانگیزد و ذوق و سلیقهی بصری آنان را ارتقا دهد. «فیلم تجربی» نیز به فیلمی اطلاق میشود که شیوههای تازهای در بیان و روایت سینمایی در آن تجربه شده باشد که سینمای تجاری و عامهپسند به سوی آن نمیرود. البته برخی از فیلمهای متفاوت و برتر سینمای بدنه هم که حاوی جنبههای هنری و تجربی هستند و به دلیلی امکان این را دارند که جایی در اکران سینمای بدنه پیدا کنند، میتوانند در چارچوب این طرح نیز به نمایش درآیند. گروه سینماهای هنر و تجربه از سازندگان این گونه فیلمها که تا کنون امکان اکران آنها را نیافتهاند و یا اصولاً مایلند که فیلمشان در این گروه سینمایی نمایش داده شود دعوت میکند آثار خود را به دبیرخانهی این گروه ارائه دهند.»
* آنوقت چه طوری تشخیص داده میشود که فیلمی در این تعریف میگنجد؟
تشخیصش میشود شورای سیاستگذاری. فیلمها بازبینی میشوند. در رابطه با آنها صحبت میشود که یا دو تا شاخصه را دارند، یا یکیاش را دارند. بالاخره یادمان باشد که سلیقهی شورای سیاستگذاری حاکم است.
* مسلم است. مثل هر جشنوارهای که سلیقهی هیأت انتخاب و داوران بر آن حاکم است.
بله. مثل هر جای دیگری. البته تلاش شده است که به این نوع سینما کمی با سعهی صدر برخورد شود و تقریباً از هر فیلم سینماییای که آمده است بیش از ۵۰ تا ۶۰ درصدشان پذیرفته شدهاند و بقیهاش رد شده. چون ما نیامدهایم مشکلات فیلمهای پشت اکران را حل کنیم. یک تفکر هم این بود که هر فیلمی که ارائه میشود، برود و اکران شود. اما وظیفهی ما این نیست. ما کاملاً هدفگذاریمان همین مقدمهایست که عرض کردم.
* از نظر مسائل قانونی و حقوقی چه ملاکی دارید؟
برای ما پروانهی نمایش مهم است. شواری ارشاد پروانهی نمایش را اعلام میکند و نمایشمان را شروع میکنیم. هر فیلمی که میآید موظف است که بحث پروانه نمایشش را به یک سرانجامی برساند.
* در مورد فیلمهای کوتاه چه طور؟
هیچ تفاوتی ندارد. تمام فیلمهای کوتاه ما چه آنهایی که الآن نمایش دارند و چه آنهایی که در نوبت هستند، پروانهی نمایش حسب ضوابط جاری مملکت باید اجرایی بشود و ما ملزم به رعایت قانون هستیم.
* این مسیر در مورد فیلمهای بلند راحتتر است اما در مورد فیلمهای کوتاه به دلیل تعداد زیادشان سخت میشود.
بله. بیش از ۲۰۰ فیلم کوتاه آمده است. بیشتر هم بیاید ما هیچ مشکلی نداریم. این شورا هفتهای بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ دقیقه فیلم میبیند، کوتاه، مستند و… واقعاً میبیند. صحبتهای مفصلی دربارهی فیلمهای کوتاه و مستند شده است که آیا این فیلم میتواند قابلیت این سینما را داشته باشد یا نداشته باشد. در مورد فیلمهای بلند سینمایی سه نوع ارزیابی داریم: گروه الف، ب و ج. این به معنای ارزیابی سینمای معمول اکران عام نیست، بلکه به معناییست که شما نمیتوانید مثلاً به فیلمی که مخاطب بیشتری دارد همان سرویس را بدهید که به یک فیلمی که ممکن است مخاطبش خیلی محدودتر باشد. سینمای مستند هم دو ارزیابی داریم: گروه ۱ و ۲ و در فیلم کوتاه ارزیابیمان یا بله است یا نه. خب آنهایی را هم که نپذیرفتهایم به معنای این که فیلمی بدی هستند، نیست بلکه ما نتوانستهایم به این ارزیابی برسیم والبته خب طبیعی هست که مثل هر شورای دیگری ممکن است خطاهایی داشته باشیم. هیچ شورایی در ایران نمیتواند بگوید من بدون خطا هستم. نه! قطعاً خطاهایی داریم که ممکن است با اعتراض سازندهی فیلم، بازبینی شود و تجدید نظر بشود.
* برخی فیلمسازان کوتاه معتقدند که در این گروه هنر و تجربه هم باز فیلم کوتاه نقشی حاشیهای و دست دومی دارد.
بله با ما هم صحبت کردهاند. ببینید ما بارها بیان کردهایم و باز هم اعلام میکنیم. ما سه ماههی اول را به معنای سه ماههی آزمایشی در نظر گرفتهایم. این به معنای این که همه چیز را به گردن آزمون و خطا بیندازیم نیست. برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران است که شما برای فیلم کوتاه بلیت میخرید و آن را روی پردهی سینما میبینید. طبق ارزیابیهایی که ما داریم و تا پایان این ماه (آبان) روشن میشود، ما شاید بتوانیم برای دورهی دوم یعنی فصل زمستان تغییراتی توی برنامه بدهیم چه از منظر مکان و چه از منظر سئانس. شاید ما به این برسیم که باکس مستقل فیلم کوتاه را حذف کنیم و آنها را ابتدای یک سری از فیلمهای بلند نمایش دهیم. شاید همین باکس را نگه داریم اما برویم روی یک مکان مشخصی هر هفته روزهای فلان یا دو روز در هفته در یک ساعت مشخص که کم کم این عادت بشود. شاید ما اصلاً فیلم کوتاه را از یک سری سینماهایمان حذف کنیم و در یک سینمایمان جدیتر اجرایش کنیم که آنجا بشود یک پاتوق فیلم کوتاه. هنوز به یک روش روشنی نرسیدهایم، ولی داریم میرسیم. بازخوردها دارد میآید، دوستان دارند صحبت میکنند. ولی این که ما بیاعتنایی کردهایم درست نیست. ما میتوانستیم مثل دفعات قبل اصلاً فیلم کوتاه را نبینیم. پس وقتی ما فیلم کوتاه را میبینیم این یعنی به این نوع فیلم تعلق خاطر داریم. ممکن است در برنامهی اولمان خطاهایی را نسبت به ساعات داشته باشیم. داریم بررسی میکنیم.
یادمان باشد ما یک کم هم نیاز به فرهنگسازی داریم. نیاز به تحمل داریم. نیاز به سعهی صدر داریم. دوستان قبل از این که اتهامی را متوجه شورای سیاستگذاری و این فعالیت بکنند باید یک قدری تحمل بکنند چون قرار نیست یک چیزی که بیش از یک قرن بهش پرداخته نشده است همهی مطالبات را بیاوریم توی یک ماه اول یا دو ماه اول یک طرح. یک کم سعهی صدر، یک کم تحمل و یک کم آمدن بچهها وارد صحبت شدن. ما هر روز اینجا در اختیار بچهها هستیم که بیایند حرفهایشان را بزنند. کسی پشت در نمیماند. ما ضمن این که احترام میگذاریم به فضای مجازی (چون میتواند به این اطلاع رسانی کمک کند) ولی فضای مجازی یک جوری دارد میشود بازی یک طرفه. بیایید، صحبت کنید، گپ بزنید. ما قطعاً ایراد داریم، ولی حرفهای ما را هم بشنوید. یک طرفه به قاضی رفتن توی وایبر توی فضاهای مجازی، نه به صلاح آن بچههاست نه به صلاح این کار.
* در کشور ما خیلی طرحها هستند که در حد طرح باقی میمانند. اما من از حرفهای شما متوجه شدم شما به دنبال یک سیستم و یک برنامه هستید.
دورنمای ما حداقل پنج ساله است. یک سال اولش که تضمین شده است ان شاءالله. بر اساس قولی که آقای دکتر ایوبی دادهاند تا پایان امسال یک جایی را مشخصاً برای این فضا در اختیار میگیریم به صورت ۱۰ تا ۲۰ ساله. اگر منابع مالی اجازه بدهد یک جایی را با سه چهار پردهی سینما به عنوان مرکز سینمای هنر و تجربه خریداری میکنیم. که این نوع سینما بتواند استمرارش تضمین بشود مثل خانهی هنرمندان، مثل تالار ایرانشهر، مثل تئاتر شهر، مثل موزهی سینما یا مثل موزهی هنرهای معاصر یک جایی هم باید باشد به نام «پردیس سینمایی هنر و تجربه» با حداقل سه پردهی سینما به عنوان یک پاتوق اصلی سینمای هنر و تجربه و سینماهایی هم که الآن در اختیار هستند میتوانند سینماهای مکمل ما بشوند. این مهمترین رویکرد ماست چون به این طریق این طرح دیگر تضمین میشود تا اگر فردا هر سینمایی نیامد پای کار ما کاسهی چه کنم چه کنم دستمان نگیریم.