نامه پرویز کیمیاوی در دهمین جشن مستقل فیلم کوتاه به ایسفا
با سلام و تشکر ازانجمن فیلم کوتاه ایران «ایسفا» که اینجانب را مورد مهر و محبت خود قرار دادند. امسال تولد هشتاد سالگی من است و خیلی خوشحالم که هدیه زیبا و پر ارزشی چون نشان ایسفا را ازنسل جوان فیلمساز دریافت می کنم۰ ایکاش نسل ما هم چنین رفتارزیبا و پسندیده را با فیلمسازان قبل تر یعنی فریدون رهنما، ابراهیم گلستان، فرخ غفاری، ساموئل خاچیکیان و۰۰۰ انجام می داد۰
در مسابقات دو و میدانی ۴ درصد متر، یک چوب امدادی دردست دوندگان است که پس ازپایان نوبت خود، آن چوب را به هم تیمی خود انتقال می دهند۰ این چوب بطور نمادین، میتواند همان هنر و فرهنگ باشد که حتی با تمام دشواری ها، بد خلقی ها، لجبازی ها، حسادت ها، انکار فیلمسازان قبلی، سانسور و غیره۰۰۰از نسلی به نسل دیگر، بالاخره منتقل گردد۰ من همیشه درکارهایم مستقل بودم و با کمال آزادی فیلم می ساختم۰ وقتی اولین فیلم کوتاهم «تپه های قیطریه» را برای تلویزیون ملی ساختم، افرادی بودند که دریافتند در چه مسیر فکری وساختار سینمائی حرکت می کنم۰ فریدون رهنما، یکی ازاین افراد بود که حامی و مشوق من و دیگران، درساخت فیلم های کوتاه و بلند شد۰ وقتی فریدون رهنما بخش مستند سازی «ایران زمین» را در تلویزیون ایجاد کرد، چند فیلمساز را در دفتر کارش به حضور پذیرفت۰ او نقشه ایران را روی میز پهن کرد و به ما گفت هرکدام استان مورد علاقه تان را انتخاب کنید۰ من استان خراسان را برگزیدم چون دوران نوجوانی و جوانی من درشهر نیشابور سپری شد و خاطرات زیادی از این شهر واستان خراسان داشتم۰ ناصر تقوائی، جنوب را برگزید، چون متولد آنجا بود و منطقه را خوب می شناخت۰ ایرج حائری، استان فارس، منوچهر عسگری نسب، استان کرمان و نصیب نصیبی، کردستان را انتخاب کردند۰ رهنما یک دوربین عکاسی با کلیه لنزها، تعداد دویست حلقه فیلم عکاسی، یک دستیار کارگردان، یک ماشین لندرور با راننده، و کل هزینه سفر برای دو ماه را، در اختیار هرکدام از ما گذاشت۰ درسفر خراسان، که آقای محمد تهامی نژاد بعنوان دستیار همراه من بود، ازمکان های مختلف خراسان بطور کاملا آزاد، عکسبرداری کرده ویادداشت برمی داشتیم۰ درطبس آسید علی میرزا را کشف کردم۰ در قوچان با استاد یگانه، نوازنده دوتار آشنا شدم از کاشیکاری های مسجد گوهرشاد، ازحرم امام رضا، از تپه آلب ارسلان، که بعدها یک سکانس فیلم مغولها در آنجا فیلمبرداری شد، ازبازارهای سنگتراشی و فیروزه تراشی درمشهد، معدن فیروزه در نیشابور، ازبجنورد تا قوچان و بش قارداش، و۰۰۰عکس می گرفتیم و یادداشت برمی داشتیم۰ وقتی کل عکس های ما پنج فیلمساز «حدود چهار هزارعکس» ظاهر و چاپ شد، رهنما به ما گفت حالا این دوربین ۱۶ میلیمتری، نگاتیو، فیلمبردار ودستیارش، صدابردار، دستیار کارگردان، بروید برایم مستند یا فیلم کوتاه بیآورید۰ نتیجه : ناصرتقوائی ، باد جن ، موسیقی جنوب؛ زار، مشهد اردهال و اربعین را ساخت و من مسجد گوهرشاد، پ۰۰۰مثل پلیکان، یا ضامن آهو، استاد یگانه و بازارهای مشهد را ساختم۰ در این بازبینی ها فکر و ایده اصلی مغولها، درذهنم شکل گرفت زیرا تلویزیون، به سرعت شبکه اش را دراین مناطق گسترش داده بود۰ ساخت این فیلمها، خارج از دستگاه های دولتی امکان پذیر نبود۰
بعدها که عباس کیارستمی در کانون پرورش فکری کودکان، فیلم می ساخت، سهراب شهید ثالث در وزارت فرهنگ وهنر، و من در تلویزیون ملی به کار فیلمسازی مشغول بودیم۰ اگر کمک های فریدون رهنما و مساعدت رضا قطبی، مدیرعامل تلویزیون ملی نبود، هرگز فیلمهای ذکر شده و فیلمهای بلند همچون مغولها، باغ سنگی، اوکی میستر و فیلمهای دیگر ساخته نمی شدند۰
آرزوی موفقیت، شهامت و ایستادگی و درخشندگی درآثارتان، برای تک تک شما عزیزان فیلمساز جوان دارم.
روستای « من برگ » آلمان اوت ۲۰۱۹ َ
پرویز کیمیاوی