دوستان عزیز،
خانمها، آقایان!
دریافت این نشان برای من تنها یک افتخار شخصی نیست، بلکه فرصتی است تا بار دیگر از چیزی سخن بگویم که تمام زندگی هنریام را به آن گره زدهام: سینمای مستقل.
سینمای مستقل از روز نخست برای من به معنای داشتن آزادی بیان بود. آزادی برای روایتِ انسانهایی که صدایشان کمتر شنیده میشود؛ برای نشان دادن حقیقتهایی که قدرتها مایل به پنهان کردنشان هستند. اما آزادی در سینما هرگز هدیهای آماده نبوده است؛ همواره نتیجهی ایستادگی، خلاقیت و یافتن راه در دل بنبستها بوده است.
در طول این سالها بارها تجربه کردهام که درست در لحظاتی که همهچیز بسته به نظر میرسد، وقتی سانسور دیوارهای بلندش را میکشد، میتوان و باید راهی تازه یافت. راهی که نهتنها به ما امکان ادامه کار بدهد، بلکه گذری مطمئن باشد برای کسانی که تازه در این مسیر قدم گذاشتهاند.
سینمای مستقل یعنی جستجوی مداوم همین راهها؛ راههایی برای گریز از سانسور. زیرا اگر ما راهی نیابیم، سانسور باقی میماند، و راهها را یکییکی میبندد، تا جایی که نه تنها فیلم که نفس کشیدن هم دشوار میشود.
اما سینمای مستقل تنها واکنش به سانسور نیست. سینمای مستقل، معنای دیگری هم دارد: استقلال اندیشه. یعنی فیلمساز خود را وامدار قدرت، سرمایه یا مد روز نمیداند؛ بلکه بر اساس وجدان و باور شخصیاش میآفریند. چنین سینمایی میتواند در هر شرایطی زنده بماند، چون به جای تن دادن به شرایط، به کشف و آفرینش تکیه دارد.
این استقلال، مسئولیتی بزرگ نیز به دوش ما میگذارد: هرکدام از ما، با توجه به توان و موقعیت خود، باید به گسترش آن کمک کنیم. اگر امروز ما راهی بیابیم، نسلهای آینده از همان راه خواهند گذشت؛ آزادتر، رهاتر، و امیدوارتر.
نشان ایسفا که پیش از این به اساتید بزرگ سینمای ایران اهدا شده؛ نمادی است از تعهد جمعی ما به سینمایی که در برابر قدرت میایستد، صدای خاموشان را بلند میکند، و حقیقت را زنده نگه میدارد.
دوستان، تا زمانی که سینمای مستقل باشد، امید به آفرینندگی هم هست.
از انجمن فیلم کوتاه ایران، ایسفا و از همه شما برای این همدلی و همراهی صمیمانه سپاسگزارم.
جعفر پناهی