یادداشت چهارم
نمايش فيلم و ديگر هيچ…
عادت ديدن دسته جمعى فيلم آن هم از نوع كوتاه يادگارى است از قديم برايمان.
يادم مى آيد سال ٧٨ جشنواره ى فيلم كوتاه تهران در سالن حجاب در شيب كنار سالن هر روز صبح تا شب فيلم مى ديدم، دومين فيلم كوتاهى كه ساخته بودم در جشنواره پذيرفته نشده بود اما هر روز به خاطر فيلم ديدن در سالن حجاب بودم و وقتى آخرين فيلم تمام مى شد، هيچى وسيله اى براى برگشتن به خانه وجود نداشت و با پاى پياده در آغازين روزهاى فصل سرما خيابانها را گز مى كردم و تنها به فيلمهايى كه ديده بودم فكر مى كردم.
فيلم را مى سازيم كه با هم ببينيم، خوشحالم از شادمانى همه ى فيلمسازانى كه با لذت در كنار دوستانشان فيلم ديدند.
ديدن دوستان فيلمسازى كه در جشن فيلم دارند و دوستانى كه در اين مجال فقط تماشاگرند.
روز دوم نمايش برق رفتگى منطقه اى برنامه مان را كمى تحت تاثير قرار داد اما با عذرخواهى از تماشاگران و فيلمسازان سعى به جبران آن داشتيم و روز بعد نمايش را انجام داديم. اما اين نمايش در سانس پايانى روز آخر براى سانس فيلمهاى خارجى تنظيم شده بود و قرار بود نمايش ٥ فيلم نامزد بهترين فيلم خارجى سورپرايزى باشد براى همه اما نشد.
اميد به روزى كه شايد نمايش نامزدها در فرصتى ديگر دوباره همه ما را دور هم جمع كند.
امیر توده روستا 30 مرداد 96
پ. ن : عکس امیر توده روستا سال ۱۳۷۸ _ سر فیلم برداری فیلم دومشان ( نام فیلم : پستوى زمان )