یادداشت آرمان فیاض درباره آیین نامه جدید جوایز ایسفا
“بيا به سينما كوتاه جان تازه بدميم”
اين روزها كه مشغول فيلمبرداری يك فيلم سينمايی هستم ، بيشتر از پيش دلتنگ فيلم كوتاه شدم، دلتنگ امكان برای تجربه بيشتر، دلتنگ روايتهای خلاقانه، دلتنگ پيگيريهای عاشقانه، دلتنگ بازبينیهايی كه از سر ذوق برايش اشك میريختم، حالا بيشتر میفهمم كه فيلم كوتاه به چه اندازه پيشروست، و به چه اندازه امكان تجربههايی را میدهد كه بتوانی آن را به يك جهان اشتراكش دهی. حالا ديگر میدانيم فيلم كوتاه برای ما پل عبور به سينمای بلند نيست، شخصيتی مستقل و ويژه دارد، امكان بروز وضعيتی در خود نهفته دارد كه خلاقانه تر و ناب ترش میكند، و البته كه در اين سالهای اخير چه بسيار شد كه پر افتخارتر باشد.
ميراث اين افتخار يك وضعيت ويژه و جوان و مترقی است كه فیالذاته نيازمند الگو برداری از استانداردهای روز دنيا و دميدن يك روح تازه است. نمیشود همچنان همان قبای كهنه و مندرس گذشته را به او پوشاند، براي گذار به آكادمی نيازمند تجربه هستيم، مثل گذار به دمكراسی، گذار به هنر ِمدرن، گذار به تجدد و … كه البته هيچكدام نشد ولی اين بار بگذار برای ما بشود.
امكان خوبی توسط دوستانمان در هيات مديره ايسفا فراهم شده، قطعن همانند هر پديده ي نو ْ نيازمند آزمون و خطاست ، اما اميدوار كننده است ، اشكالات گذشته نيست (چه فيلمهايی كه در هيات انتخاب ناديده گرفته شدهاند و بعدها از آنها بسيار شنيدم، و چه داوریها كه جامعه فيلم كوتاه را آزرده كردهاند، و چه فيلمسازان شايستهای كه رَه به جمع داوران آكادمی نبردهاند)
كالبد جشن مستقل فيلم كوتاه نيازمند به دميده شدن يك روح تازه است، نيازمند شیوهای است كه پویاتر و کمخطاتر عمل کند.
ملتمسانه ازشما میخواهم؛ بگذاريم جامعه فعال در فيلم كوتاه خودش برای آينده خودش تصميم بگيرد. بگذاريم استعدادهای جوان شكوفا شود، اين جهان جان تازه ميخواهد.
میخواهم از جشنواره “نهال” برايت بگويم، از جوانهای خلاق با افكاری پويا. استعدادهای درخشان ناشناختهای كه (چه دانشجو سينما باشد و چه دانشجوي رشته اي ديگر/ و تنها و تنها با شرط عشق به سينما ) شناسايی میشوند، تشويق می شوند و امكان ديده شدن پيدا میكنند(تمام فيلمهای نامزد جشنواره نهال از این پس به طور مستقيم امكان حضور در آكادمی را دارند). تو خودت خوب ميدانی كه در ادوار گذشته اين امكان به آنها به مراتب كمتر داده میشد.
ميگويي با اين وجود فيلم هايي جا مي مانند كه مميزي مي شوند؟!
ميگويم نزديك به ١٣٠ فستيوال مورد تاييد غير ايرانی است كه حضورشان را تضمين ميكند.(همه آنها الزاما فستيوال الف نيستند)
ميگويی اگر آن فستيوال ها هم نپذيرند چه؟
ميگويم به قول علي حاتمي”هنر مزرعه بلال نيست كه هر سال محصول عمده بدهد “بگذار رقابت باعث شكوفايي فيلمساز بشود، قطعن اينگونه بيشتر به او كمك ميكنيم تا اينكه مسبب حضورش در يك دوره از آكادمي آنهم در كنار چند صد فيلم باشيم. و دست آخر بینتيجه، بینمايش و بیتجربه.
ميگويی تعداد اعضای اكادمي زياد میشود؟
میگويم بهتر، داوري در يك هيات بزرگتر ضريب خطا را پايين میآورد.
ميگويي اعضاي انتخاب چه؟
ميگويم بگذار آكادمی ، آكادمي باشد مثل همه جا دنيا
“آكادمی اسكار، سزار، بفتا، گويا و …
ميگويي ما را به خارجیها چه؟
ميگويم وقتِ آن نشده كه از غار متحجرانه خود بيرون برويم، ما ميتوانيم آينده بهتري را رقم بزنيم
چون اين را مطمئنم :
هم من هم تو عاشق فيلم كوتاه هستيم.