منطق پشت تغییرات
کنش درونی پدر این هست که مادر را وادار کند تا جریان جداییشان را بدون حضور وی به دختر بگوید در حالیکه مادر میخواهد از این مطمئن باشد که جریان را هر دو با هم به دخترشان خواهند گفت. خطی که دیوید در آن گفته است: “واقعا فکر میکنم بهتر هست که تو جریان رو بهش بگی” بسیار ملتسمانه درخواست شده چرا که در ادامه وقتی میگوید که “من تمام هفته سرم شلوغ است و قرار دارم” دلیل این خواهش ملتسمانه او را مشخص میکند و اما جواب کریسیتین در نسخه باز نویسی زمانیکه میگوید “کنسلشون کن” بسیار قویتر از اتهامی عمل میکند که در نسخه پیشنویس کریستین به دیوید مبنی بر اینکه دخترشان هیچ اهمیتی برای او ندارد، میزند.
در اینجا این مفهوم را به ما میرساند که اگر دیوید برای دخترش اهمیتی قائل باشد هر کاری میکند تا همراه کریستین بتواند موضوع جدایی را به دختر بگویند. خطوط بعدی به همین دلیل حذف شدهاند. به این دلیل که به تنش و کشمکش میان دیوید و کریستین دامن بزند و نشان دهندهی دلایل جدایی این دو نفر و مشکلاتشان با همدیگر باشد.
هدف نویسنده در بازنویسی، تاکید بیشتر بر کشمکش میان دیوید و کریستین بهوسیلهی فشرده کردن زبان است. نویسنده همچنین قصد دارد نشان دهد که این کشمکش میان آنها کاملا عادی است (تمامی اینها موقعیتی را برای پرواز آنی فراهم میکند).
به این نکته توجه کنیدکه مکثهایی که قبل از پاسخ شخصیت آمدهاند معمولا نشان دهندهی نوعی کشمکش در شخصی است که میخواهد جواب دهد و مکثی که در بین صحبتها میآید نشان دهندهی نوعی مبارزه در شخصی است که در حال صحبت است.
تکلیف دوازدهم: تجدید نظر در دیالوگهایی که نوشتهاید
پاسخهایی را که به هفت سوال تمرین شمارهی دو، درباره صحنه و سری دیالوگها داده بودید بخوانید. سعی کنید کنش درونی یا نمایشی هر شخصیت و آنچه را که بین شخصیتها میگذرد را پیدا کنید. درصورتیکه نتوانستید این کار را انجام دهید، تصمیم بگیرید که کدام یک کنش صحنه را به شکلی در میآورد که شما میپسندید. اگر میخواهید صحنه را گسترش دهید این کار را بکنید.
در مورد هر تغییر دیگری که میخواهید اعمال کنید فکر کنید و صحنه را در فرمت فیلمنامه برده و بازنویسی کنید.
به عقب برگردید تا به جلو حرکت کنید
تکالیف و تمارینی که در بخش اول این کتاب آورده شدهاند با این هدف تنظیم گشتهاند تا بتوانند آنچه را که در ناخودآگاه شما که بهصورت خاص وجود دارد و میتوان از آن برای ماتریال داستانی استفاده کرد را پرورش دهند تا بتوانید از آنها بهصورت خاص استفاده کنید؛ نه اینکه تنها برای گذران زندگی چیزهای بیمعنی و بیهدف بنویسید. برای نوشتن یک فیلمنامهی کوتاه اوریجینال، تمامی مهارتهایی را که تا اینجا آموختهاید را باید بهکار برید؛ برای همین خوب است که همین جا برای نیم ساعت وقت بگذارید و به تمامی تمرینهایی که انجام دادهاید نگاهی بیاندازید. از ماتریالهایی که استفاده کردهاید و حالات و تُنی که غالبا بهکار بردهاید یادداشت بردارید. آیا تمایل داشتهاید که نوشتهی خود را به سمت درام پیش ببرید؟ ملودراما؟ طنز؟
اینها اطلاعاتی هستند که از طریق آن میتوانید به جهان بینی و سبک نویسندگی خود پیببرید. اطلاعاتی که به شما در شناخت و یافتن مسیرتان در نوشتن فیلمنامهی کوتاه کمک شایانی میکند.
تمرین یازدهم: نامه بنویسید
اول، ذهن خود را آزاد کنید. سعی کنید دو یا سه حادثهی دردناک را در زندگیتان بهخاطر آورید حوادثی که قهرمان آنها حقیقتا خود بودهاید. بر روی هر کدام چند دقیقهای تامل کنید. هر خاطرهای را که به نظر میرسد همچنان بر زندگیتان تاثیر دارد و شما با یادآوری آن احساس ناراحتی و رنج میکنید را حذف کنید. سپس یکی از این خاطرات را انتخاب کرده و دربارهی آن بنویسید.
دوم، تصور کنید که میخواهید این حادثه را در نامهای با تمامی جزئیات آن بنویسید (با تمامی جزئیاتی که بهخاطر میآورید _ عمل نوشتن دربارهی آنچه در گذشته اتفاق افتاده است روشی است بدون سانسور که خاطرات را تا جایی برمیانگیزد که باعث شگفتی شما میشود) شخصی را از میان دوستان یا آشنایان که به او اطمینان کامل دارید که حرفهای شما را بدون هیچ قضاوتی میشنود و با شما همدردی میکند را انتخاب کنید.
سوم، پانزده دقیقه زمان برای خود تنظیم کنید. اگر نامهتان را قبل از این مدت به پایان رساندید دوباره برگردید و بار دیگر نامه را بخوانید تا چیزی را از قلم نیانداخته باشید. اگر هم تا پایان پانزده دقیقه نتوانستید نامه را تمام کنید همچنان به نوشتن ادامه دهید تا جایی که آن را به پایان برسانید. سپس نامه را تا کنید و آن را در جایی مطمئن برای چند روز بگذارید. از آنجایی که این نامه یک ماتریال خاص به حساب میآید نباید در دسترس کسی قرار گیرد.
تکلیف سیزدهم: شروع کنید (دوباره)
در این تکلیف، شما همان روند قبلی گفته شده دربارهی روند طرح و اقتباس از داستانهای عامه و اسطوره و تبدیل آن به ساختار نمایشی طرح فیلمنامه دنبال خواهید کرد بدین ترتیب که ابتدا چندین کپی از نامهای که نوشتید تهیه کنید سپس با رنگهای مختلف بر روی موارد زیر علامت گذاری کنید (۱) حوادث، تصاویر، شخصیتها و مکانهایی که مهم و ضروری به نظر میرسند شامل شرح و توصیف افکار و احساسات شخصیت اصلی که مهم باشد. (۲) هر ماتریالی که دوست دارید استفاده کنید و در نهایت (۳) هر چیز مسئلهساز و در عینحال جذاب. بار دیگر به آنچه نوشتهاید نگاهی بیاندازید و در صورت نیاز آن را در کپی دوم اصلاح و بازنویسی کنید.
اسکار وایلد، نمایشنامه نویس مشهور، یکبار گفته است که زندگی حقیقی یک نفر اغلب زندگی است که هدایت نشده است. در صورتیکه این گفته در مورد خیالبافها درست باشد بدون شک در مورد هنرمندان که دنیای درونیشان تنها در کارهایشان قابل مشاهده است نیز درست خواهد بود. برای مثال، ژان کوکتو، نویسنده و کارگردان فرانسوی ازبیماری پوستی که پوست او را بصورتی بدشکل و البته بسیار دردناک درآورده بود رنج میبرد. به این دلیل او توانست با شخصیت “دیو” در بازسازی خود از داستان “دیو و دلبر” که در سال ۱۹۴۵ ساخته شد عمیقا همذات پنداری کند و این مسئله در شکلگیری و اجرای نقش “دیو” بسیار تاثیرگذار بود؛ بطوریکه همچنان پس از گذشت شصت سال تماشای آن دردناک و متاثر کننده است.
بهخاطر داشته باشید که این یک قطعه شرح حال است که در حال تبدیل شدن به داستان است پس میتوانید شخصیتها و حوادث را تا جایی که به درستی و اعتبار داستانتان لطمه وارد نکنند را تغییر دهید. جنسیت شخصیت اصلی داستان، یا مکانی که در آن حوادث به وقوع میپیوندند را تغییر دهید و یا حتی زمانی که این حوادث اتفاق افتادهاند به این دلیل که قرار گرفتن در فاصلهی کافی از حوادث به تحلیل آنها و در نتیجه پیشبرد داستان کمک بیشتری خواهد کرد. حال سوالاتی را که ما در قسمت اسطورهی ددالوس و ایکاروس پرسیدیم و دو سری از جوابهای کاملا متفاوت جمعآوری کردیم _ یکی که در آن ایکاروس قهرمان اصلی بود و زمان داستان در همان دورهی اسطورهای میگذشت و دیگری که ددالوس قهرمان داستان بود و در زمان جنگهای داخلی میگذشت _ را از خود بپرسید. قهرمان شما کیست؟ (اسمی داستانی پیدا کنید) ضد قهرمان شما کی یا چیست؟ قهرمان داستان در ابتدای فیلمنامه در چه موقعیتی قرار دارد؟ کدام موقعیت و یا حادثه به عنوان کاتالیزور عمل خواهد کرد؟ کنش نمایشی قهرمان داستان چیست؟ آیا نظر و ایدهای دربارهی نقطه اوج داستان دارید؟ برای پایان چطور؟
در این مرحله، ایده خوبی است اگر قسمتی یا تمامی تمارینی که در قسمت اول کتاب آورده شده بود را بهکار گیرید. آنچه که شما خواهید نوشت داستانی است بر اساس شرح حال خودتان: آدمهایی که در نامهتان حضور دارند، شخصیتهای داستان و مناظر و اتاقهایی که در نامه آمدهاند، لوکیشن و مکان فیلمنامه شما فرض خواهند شد.
در صورتیکه پس از انجام چند تمرین بعدی به این نتیجه رسیدید که انجام این تمرین کار سختی است باید این حقیقت را بپذیرید که ماتریالهای شما هنوز به طور کامل توسط ناخودآگاهتان پردازش نشدهاند و هنوز برای بهکار رفتن در فیلمنامه مناسب نیست. تجربه به ما میگوید که تلاش برای درست کردن و قوت بخشیدن به ماتریالهای پیشین جواب نمیدهد و بهتر آن است که آن را رها کنید و یک اتفاق دیگر را انتخاب کرده و بر روی آن کار کنید. تنها چیزی که اهمیت دارد این است که در انتها زمانیکه کار را تمام کردید از آن رضایت داشته باشید و خشنود گردید.
تمارین دوازدهم و سیزدهم: استفاده از تصاویر بصری (دوباره)
تمرین دوازدهم ده دقیقه وقت میگیرد. یک سرگرمی یا بازی که بتوانید در داخل خانه انجام دهید را تصور کنید که شخصیت اصلیتان خود را در آن موفق میداند. چشمانتان را ببندید و مکان را تصور کنید. سپس چیزهایی را که در پایین آمده است را بنویسید: به جای X نام شخصیت خود را جایگزین کنید: شب، باد تندی در خارج از خانه میوزد. X در پشت میز (صندلی، نیمکت و یا هر چیز دیگر) نشسته (یا ایستاده) است بر روی چیزی کار میکند و کاملا جذب چیزی شده است که بر روی آن در حال کار کردن است. به فاصلهی چند دقیقه Y، بدون زدن در و اجازه درِ اتاق را باز میکند.
ده دقیقه فرصت دارید تا برای دوربین شرح دهید که X چه کار میکند، چطور آن کار را انجام میدهد، و زمانیکه Y وارد اتاق میشود چه اتفاقی میافتد. اگر شخصیتها وارد مکالمه شوند مشکلی نیست اما حواستان باشد که تمرکز اصلی باید بر روی عناصر تصویری باشد.
در صورتیکه پس از ده دقیقه همچنان در حال نوشتن هستید و مخصوصا اگر توصیفاتتان در حال تبدیل شدن به صحنهی کامل هستند به نوشتن ادامه دهید تا این قسمت را تمام کنید.
حال برای تمرین شمارهی سیزده، به سرعت به سوالات آشنا در بارهی شخصیتتان پاسخ دهید: شما چه کسی هستید؟ کجا هستید؟ چه چیز پوشیدهاید؟ چرا اینجا هستید؟ در این لحظه چه خواستهای دارید؟ ساعت چند است؟ چه فصلی؟ چه سالی؟ هوا چطور است؟ به خود استراحتی بدهید و سپس به سراغ دو تمرین دیگر بروید.
تمارین چهاردهم و پانزدهم:
برای تمرین شمارهی چهارده، به یک لوکیشن مناسب برای قرار دادن شخصیت اصلی در آن فکر کنید، کسی که ما او را X خطاب کردیم و شما او را با هر نامی که دوست دارید خطاب میکنید. یک پاراگراف کوتاه در مورد مشخصات این مکان بنویسید. وقتی نوشتهتان را تمام کردید، اجازه دهید X به هر طریقی، چه با راه رفتن، چه دویدن و چه پریدن، وارد فریم شود و ببینید چه اتفاقی میافتد. در هر حالتی بعد از آن اجازه دهید در صورت ممکن (هیچ اجباری نیست) شخصیت دیگر، Y، نیز وارد شود و ببینید دوباره چه اتفاقی میافتد. وقتی ده دقیقه به پایان رسید شما نیز دست نگهدارید مگر اینکه در حال نوشتن صحنهای باشید که بعدا میتواند در فیلمنامهتان بهکار آید؛ در این صورت به نوشتن ادامه دهید.
برای تمرین شمارهی پانزده، به لیستی از صداهایی که دوست دارید در پس زمینه بهکار برید نگاهی بیاندازید و یک یا دو تا از آنها را که فکر میکنید به فضا سازی صحنهی داخلی یا خارجی داستانتان کمک خواهد کرد را انتخاب کنید.
تکلیف چهاردهم: برای فیلم نامهتان طرح داستانی بنویسید
در ابتدا پیشنهاداتی را که در فصل پیشین دربارهی چگونگی نوشتن طرح داستانی آمده بود را بار دیگر بخوانید. سپس با استفاده از چند تمرین قبلی و کپیهای گرفته شده از نامههای اوریجینالی که نوشته بودید یک طرح برای فیلمنامهتان بنویسید که بیش از یک صفحه نیز نباشد. به مدت یک یا دو روز این طرح را کنار بگذارید و بر روی افکار خود متمرکز شوید و به این فکر کنید که چه لحنی را میخواهید در فیلمنامهتان بهکار برید. زمانیکه آماده شدید، نگاهی به طرح خود بیاندازید تا شاید بتوانید یک گام برای معرفی شخصیت در موقعیتی که قرار دارد از جمله پیدا کردن کاتالیزور، یا پیشنهاد برای چگونگی به پایان رساندن داستان به جلو بردارید. (شاید بتوانید این کار را در انجام یکی از تمرینات بیابید) حتی اگر ندانید که راهی را که انتخاب کردید درست است یا نه. در صورت لزوم ترتیبی را که صحنهها به دنبال یکدیگر آمدهاند را بههم بزنید. در قدم بعدی، طرح داستانی با جزئیات بیشتر بنویسید. بهخاطر داشته باشید که برای نوشتن فیلمنامه از فعل زمان حال استفاده کنید و مهمتر از آن از طریق کنشها و واکنشهای شخصیت این امکان را به ما بدهید که بتوانیم به افکار و احساسات شخصیت نزدیک شویم.
در این نقطه، خواندن طرح داستان در کلاس و بحث کردن دربارهی آن با دوستانی که آگاهی لازم را برای کمک به شما دارند قبل از اینکه به سراغ نوشتن فیلمنامهی اصلی بروید ارزش بسیاری خواهد داشت. از هر ایده و نقدی که به نظرتان مفید میآید یادداشت بردارید. لازم نیست به تمامی نظرات توجه کنید. پیشنهاد ما به شما این است که تا زمانی که واقعا لازم ندیدید، طرح داستانی را بازنویسی نکنید و به جای آن به سراغ اولین چرک نویس از فیلم نامهتان بروید.
تکلیف پانزدهم: اولین پیشنویس را بنویسید
طرح داستان و تمریناتی را که تا قبل از این انجام دادهاید کنار دست خود بگذارید و شروع به نوشتن کنید. بهخاطر داشته باشید که اولین پیشنویس از هر فیلمنامه ای نوعی اکتشاف بهحساب میآید. هدف اصلی این است که داستان را بر روی صفحهی کاغذ بیآورید به این ترتیب کم کم چیزهایی به خاطر خواهید آورد. اگر کار کردن در خانه برایتان مشکل است، به یک کافه بروید. اگر تایپ کردن برایتان خسته کننده بود، از مداد یا خودکار استفاده کنید. اگر هر کدام از مراحل نوشتن برایتان اظطراب ایجاد کرد، روند نوشتن خود را به قسمتهای ده دقیقهای تقسیم کنید.
آنچه را که به عنوان اولین پیشنویس نوشتهاید را به مدت یک هفته و در صورت امکان قبل از رفتن به فصل بعدی که در مورد بازنویسی است کنار بگذارید. به شما پیشنهاد میکنیم که اولین نسخه پیشنویس خود را برای هیچ کس بهمنظور گرفتن نظر و یا نقد نخوانید تا زمانی که بیشتر بر روی آن کار کنید.