ابتدای این هفته نامهای به امضای جمع کثیری از فیلمسازان و دست اندرکاران فیلم کوتاه خطاب به دکتر ایوبی منتشر شد. در این نامه خواستههای به حقی مطرح شده که مهم ترین آن افزایش بودجهی انجمن سینمای جوان و بازگرداندن سیمرغ بهترین فیلم کوتاه به جمع سیمرغهای جشنوارهی فجر بود. من امیدوارم هر دو خواسته برای فیلم کوتاه رخ دهد. نکتهای که صنف همواره بر آن تأکید داشته ولی به زعم بسیاری از اعضا شاید هیأت مدیرهی صنف اقدام مؤثری در این زمینه انجام نداده و اعضا را بر آن داشته تا خود دست بالا کنند. من هم معترفم که هیأت مدیره در برخی موارد تصمیم جدی و مؤثری نگرفته ولی این نکته هم جای خوشحالیست که اعضا نیز – مثل این بار – در اتفاقات و مطالبات صنفی اثرگذارتر عمل میکنند.
در مورد نامه و پاسخ قابل پیشبینی دکتر ایوبی، چند مورد قابل توجه است که امیدوارم در نامههای بعدی و درخواستهای بعدی مورد توجه ما قرار گیرد. من به همین دلایلی که ذکر می کنم، جزو امضاکنندگان نبودم. ( البته اگر خرده گرفته نشود که چرا قبل از انتشار نامه اینها را نگفتی؟ من برای حرکتی فراتر از صنف که توسط جمعی از فیلمسازان فیلم کوتاه در حال اجرا بود احترام قائل شدم و بنابراین نمیتوانستم خلاف این خواسته حرکت کنم. اما الأن به نظر میرسد این حرکت میتواند در بستر خواستههای صنفی ادامه یابد).
نامه چند اشکال ساختاری دارد که این اشکال از اثر گذاری آن کاسته است. اول این که نامه دو خواستهی مختلف از دو مسئول مختلف دارد ولی خطاب به دکتر ایوبی نوشته شده است. خواستهی بازگرداندن سیمرغ خواستهایست که به دبیر و شورای سیاستگذاری جشنوارهی فجر مربوط میشود و افزایش سهم تولیدات فیلم کوتاه متوجه سازمانهایی شبیه به انجمن سینمای جوان. بنابراین پاسخی که دکتر ایوبی بر نامه نوشته و امضاکنندگان را ناامید کرد، چیزی شبیه به یک پاراف سادهی «بررسی شود» به مدیران میانی خود است و از آنجا که نامه ثبت دبیرخانهای نیز نشده قابل پیگیری از مدیر مربوطه هم نیست.
اشکال ساختاری دوم آن است که هر دو خواسته نیازمند بحث و گفتوگو و شنیدن پاسخهای طرف مقابل و اصطلاحاً چانه زنیست و در این دو موضوع امکان گفتوگوی مستقیم با مسئولین مربوط وجود داشته است. (در بارهی بودجه با دکتر ایوبی و در دیدار هیأت مدیره با ایشان گفتوگو شده بود و ایشان تقریباً پاسخی شبیه به پاسخ فعلی داده و اشکال را در بخش دیگری می دانستند.) انجمن دو سه نفر از اعضای پر نفوذ خود را نیز در شورای سیاست گذاری داشته و آنها به دلایلی موجه، مخالف اهدای سیمرغ بودهاند بنابراین وجود امضای آنها در نامه به ضد خود عمل میکند. سابقهی مدیران در جمهوری اسلامی به یاد میآورد که آنها بیشتر مشتاق گفتوگوی رودررو هستند تا از طریق دریافت امتیاز، امتیازی واگذار کنند!! آنها به ندرت در پاسخ به یک نامهی سرگشاده خود را موظف به انجام میدانند. مگر آن که در مواردی مشخص و برای جلوگیری از یک تخلف آشکار؛ مثل ماجرای توقف پروژهی لاله در مرکز گسترش سینمای تجربی.
سومین اشکال ساختاری آن است که نامه بر اساس اطلاعات درست نوشته نشده، ما از میزان بودجهی انجمن و تخصیص آن به تولید اطلاعی نداریم و متن نامه تنها بر اساس یک حدس و گمان پیش میرود. به نظر من، ما حق داریم که از مدیرانجمن سینمای جوان بخواهیم که تولیدات خود را افزایش دهد، از طریق جذب سرمایه گذاران شرایط تولید بیشتری ایجاد کند، بودجهی تولید و درصد آن به بودجهی کلی را بیان کند، آمار تولیدات خود را ( با افزایش ۵۰ درصدی بیان شده توسط دکتر ایوبی) بیان کند، و اعلام کند بر اساس چه روشی ـ بر فرض افزایش بودجه ـ بودجه را مصرف خواهد کرد؟ ولی نمیتوانیم این درخواست را با خردهگیری به دیگر سازمانها و برنامههای سازمان سینمایی انجام دهیم. چرا که مستندسازان (که بسیاری از اعضای ایسفا در آن صنف هم مشغولند) نیز خواهان افزایش بودجه و تولید هستند، (حتی براساس نقل قول دکتر ایوبی بودجهی انجمن فعلاً به شکل رقمی بیشتر از مرکز ولی البته ساختار اداری انجمن نیز بزرگتر است). مدرسهی ملی نیز دلایل توجیهی خود را داشته و بدنهی سینمای بلند نیز توقعات افسارگسیختهی خود را دارد. به نظر میرسد درخواست نامه از رئیس سازمان سنیمایی میتوانست توجیه سهم فیلم کوتاه در کل سینما باشد و اتفاقاً از مدرسهی ملی سینما که اکنون حکم بازوی مشاور رئیس سازمان سینمایی را دارد، درخواست بررسی این موضوع باشد. مدرسهی ملی باید رئیس سازمان سینمایی را توجیه کند که سهم تولید فیلم کوتاه در بودجه ریزی باید بسیار افزایش یابد و دلایل وجود فیلم کوتاه باید از عدم توجیه اکران و نمایش فیلم کوتاه خارج شود.
جالب است که برخی از اعضا نسبت به مدرسهی ملی سینما و نسبت به آموزش قشر جدیدی از سینماگران معترضند (کاری که اساساً در وظایف مدرسهی ملی سینما نیست و قرار نیست مدرسه وارد حوزهی وظایف دیگر نهادها و آموزشکدههای سینمایی کشور شود) ولی کسی نسبت به المپیاد فیلمسازی و تخصیص بودجهی قابل توجه و آموزش چند روزهی فیلمساز و ورود آنان به چرخهی فیلمسازی کوتاه در کشور معترض نشد. رقمی چن دصد میلیونی در عرض کمتر از چند ماه در بدنه سینمای جوان تزریق شد و تعدادی فیلمساز جدید وارد بدنهی فیلمسازان کوتاه شدند ولی کسی معترض نبود. آیا این رقم نمیتوانست به فیلمسازان فیلم کوتاه اختصاص یابد؟ ما نسبت به افزایش هر روزهی آموزشگاههای خصوصی سینمایی معترض نیستیم. ما نسبت به عدم توجه تلویزیون به تولید فیلم کوتاه معترض نیستیم. ما نسبت به تهیهکنندگی افرادی همچون محمدرضا شریفی نیا در تلویزیون و تولید فیلم کوتاه توسط بازیگران سینما معترض نشدیم. ما معترض کاهش قابل توجه تولید فیلم کوتاه در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیستیم. ما به طور مثال به مجید مجیدی یا افراد پر نفوذ دیگر معترض نمیشویم که چرا از امکانات و ارتباطهایشان برای تأمین هزینهی حداقل ۵ فیلم کوتاه در سال استفاده نمیکنند؟
اکنون باید کمی محتاطتر تصمیم گرفت، نامه به رهبر یا کمیسیون فرهنگی مجلس و رئیس جمهور چه دردی دوا میکند؟ آنها هم در نهایت همین یادداشت «بررسی شود» را خواهند نوشت. الزاماً نامه به مدیران ارشد کارگشا نیست. باید آبدارچی دولت را دید! همدلی و همفکری اعضا میتواند منجر به پیشنهادی شود که در آن بتوانیم تهیهکنندگان سینمای بلند را وادار به مشارکت در تولید فیلم کوتاه کنیم. نکتهای که به نظر میرسید دکتر ایوبی موافق آن بود ولی طرحی برای آن نداشت. آیا کسی میتواند پیشنهادی برای مشارکت تهیهکنندگان فیلم بلند در تولید فیلم کوتاه بنویسد؟ همفکری ما میتواند ارائه دهندهی طرحهای جدید مشارکت باشد، شبیه به روشی که در«حامی جو» مطرح شده (شیوه ای که از مشارکتهای حداقلی یک تعداد بزرگ از مخاطبان یا تولیدکنندگان شکل می گیرد = کراودفاندینگ) یا شیوههایی که دنیا قبلاً تجربه کرده است. مطالبات و انتظارات فراوان دیگری نیز میتوان نوشت و پایانی بر آن نیست، اما چه قدر واقع بینانه و چقدر اجراییاند؟