[vc_row row_type=”row” use_row_as_full_screen_section=”no” type=”full_width” header_style=”” parallax_content_width=”in_grid” anchor=”” in_content_menu=”” content_menu_title=”” content_menu_icon=”” angled_section=”no” angled_section_position=”both” angled_section_direction=”from_left_to_right” text_align=”left” video=”” video_overlay=”” video_overlay_image=”” video_webm=”” video_mp4=”” video_ogv=”” video_image=”” background_image=”” background_image_as_pattern=”without_pattern” section_height=”” parallax_speed=”” background_color=”” border_color=”” row_negative_margin=”” side_padding=”” parallax_side_padding=”” padding_top=”” padding_bottom=”” color=”” hover_color=”” more_button_label=”” less_button_label=”” button_position=”” css_animation=”” transition_delay=””][vc_column width=”1/1″][vc_column_text]
گفت و شنود مرضیه وفامهر با همکارانی از جهان تجربههای کوتاه و بلند در سینمای کم تجربهی پرمحصول و کم مخاطب امروز ایران
[/vc_column_text][vc_empty_space height=”32px” image_repeat=”no-repeat”][/vc_column][/vc_row][vc_row row_type=”row” use_row_as_full_screen_section=”no” type=”full_width” header_style=”” parallax_content_width=”in_grid” anchor=”” in_content_menu=”” content_menu_title=”” content_menu_icon=”” angled_section=”no” angled_section_position=”both” angled_section_direction=”from_left_to_right” text_align=”left” video=”” video_overlay=”” video_overlay_image=”” video_webm=”” video_mp4=”” video_ogv=”” video_image=”” background_image=”” background_image_as_pattern=”without_pattern” section_height=”” parallax_speed=”” background_color=”” border_color=”” row_negative_margin=”” side_padding=”” parallax_side_padding=”” padding_top=”” padding_bottom=”” color=”” hover_color=”” more_button_label=”” less_button_label=”” button_position=”” css_animation=”” transition_delay=””][vc_column width=”1/4″][vc_column_text]
[/vc_column_text][/vc_column][vc_column width=”1/2″][vc_column_text]
تجربیدن آیا فضیلت است یا فضایل را میشود در تجربیدن به دام اندیشه کشید؟ اندیشیدن آیا خود تجربیدن مفاهیم است؟ یا مفاهیم در هم بافته شده، اندیشیدن را میسازند؟ آیا نتیجه در تجربیدن همواره ناشناخته است؟
وقوع اثر هنری آیا بی آن که تجربیدنی در کار باشد امکان پذیر است یا خیر؟
تجربیدن راهی از جهانِ شناخته به جهانِ ناشناختههاست. در جهان هزار توی بافتهای که ما هستیم به نظر میرسد سینما، تجربیدن قصههای بافته و بافتن قصههایی خیالی با عکسهایی از طبیعت جاندار و بیجان باشد، تا مفاهیم را به دام اندازد و اندیشندگی و لذت را در ذهن مخاطب به تجربه گذارد.
کوتاهی یا بلندی شاید به طول مدت زمان فیلم نباشد. بلندی شاید به طول مدت اندیشندگی و زیستِ مفهوم در خاطر مخاطب باشد.
اما آیا فرصت تجربیدن همانقدر در فیلم بلند ممکن است که در فیلم کوتاه؟
این گفت و شنود با همکارانم در پی طرحاندازی یک رؤیا نمیباشد، بلکه تشنهی طرح سؤال است و گسترش اندیشندگی.
مرضیه وفامهر
[/vc_column_text][vc_empty_space height=”32px” image_repeat=”no-repeat”][/vc_column][vc_column width=”1/4″][vc_column_text]
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_column_text]
مرضیه وفامهر: بحث را با پاسخهای مقطع کوتاه شروع کنیم. چرا فیلم کوتاه؟
شهرام مکری: من برای امکانی برای ورود به سینما وارد شدم، اما بعد خود فیلم کوتاه علاقمندم کرد و باقی ماندم.
شیرین برق نورد: پتانسیل داره.
مرضیه وفامهر: پتانسیل چی؟
شیرین برق نورد: تأثیرگذاری بیشتر.
کاوه قهرمان: یه خورده امکان تجربهگرایی در آن بیشتر است. بازیگوشی و تجربهگرایی تو سینمای بلند سخت تره.
مرضیه وفامهر: یه خورده؟
کاوه قهرمان: یه خورده چون من در فیلم کوتاه هم به مخاطب و ارتباط و قصه فکر میکنم. برای همین بعد از این همه سال من همچنان دلم می خواد فیلم کوتاه بسازم.
مجید برزگر: یه سؤال این است که چرا فیلم کوتاه وجود داره و یک سؤال این است که چرا با فیلم کوتاه شروع میکنیم. در مجموع فرصت تجربه کردن و تجربهگرایی را فیلم کوتاه فقط به فیلمساز میده. فرصتی که تو هیچ جای دیگری پیدا نمیکنی.
مرضیه ریاحی: به نظر من هم تجربهگرایی مهمترین است. در فیلم کوتاه با هزینهی کمتر تجربه میکنی و اگر جواب نده راهت بسته نمیشه ولی در فیلم بلند اگر تجربه کنی و جواب نده ممکنه راهت به کل بسته بشه. هزینهاش زیاده. میتونی در فیلم کوتاه خودت را تصحیح کنی و با آمادگی بیشتر بری سراغ فیلم بلند.
مرضیه وفامهر: کوتاهی چیست؟ آیا فقط به طول مدت مربوط هست؟
مجید برزگر: تفاهم عمومی در این صد سال این است که فیلم کوتاه زمانبندیاش کوتاه است. تا چهل دقیقه کوتاه، تا هفتاد دقیقه میان مدت و صد دقیقه فیلم بلند. گاهی جشنوارهها تعین مدت میکنند که تا پانزده دقیقه.
شهرام مکری: طول مدت پخش فیلم اهمیت دارد.
مرضیه وفامهر: یک فیلمساز کوتاه همیشه آماتور خواهد بود؟
شهرام مکری: اگر منظور ما از فیلم حرفهای فیلمی است که مناسبات اقتصادیش باعث میشه که سازندهاش بتونه امرار معاش کنه، یعنی به عنوان حرفه وشغل بهش نگاه کنه، ممکنه به این نتیجه برسیم که در سینمای ایران ما فیلم کوتاه حرفهای نداریم. ولی معناش این نیست که فیلمساز فیلم کوتاه حرفهای در هیچ جای دنیا وجود نداره. غایت فیلم کوتاه این است که شما میتوانید درش حرفهای بشید. اما این که چنین شرایطی وجود داره یا نه، بحث دیگهایست. به نظرم فیلم کوتاه حرفهای میتونیم داشته باشیم و این یعنی فیلمسازیای که میتواند مناسبات اقتصادی و جایگاه اجتماعیش را با فیلم کوتاه تعریف کند. به عنوان شغل بگوید: سازندهی فیلم کوتاه. اما اگر به عنوان شغل بگوید شغل آزاد اما فیلم کوتاه هم بسازد پس هنوز به فیلم کوتاه نگاه آماتوری میشود. اما ممکنه حرفهای هم باشه اما در جامعهی ما نیست.
کاوه قهرمان: ما صنف داریم. روی کارت خانه سینمای من نوشته کارگردان فیلم کوتاه. منبع درآمد من به طور کامل این نیست اما نگاه درآمدزایی هم به این کار میشه. در جشن فیلم کوتاه امسال کاملاًً این حس می شه. توی نسل جوان تر نگاه حرفهای حس میشه. به معنای ساز و کار سینمایی بودن و نه فقط اقتصادی.
مرضیه وفامهر: به معنای تکنیکی و جدیتر برخورد کردن با کار است؟
کاوه قهرمان: تکنیکی، فیلمنامه، بازی…
شهرام مکری: به نظر من فیلم کوتاه حرفهای یعنی ما به عواملش دستمزد دادیم و برای مدت زمانی استخدامشان کردیم، یک هدفی را برایش طراحی کردیم و میخواهیم فیلم را به آن هدف برسونیم. اون هدف میتونه رسوندن فیلم به یک فستیوال باشه، فروختن به یک بازار فیلم باشه، کسب اعتبار باشه،….
کاوه قهرمان: یا برای یک سفارش دهنده باشه.
شهرام مکری: بله. تفاوتش با فیلم آماتور در اینه که ساز و کار تولیدش متفاوته. ارزشگذاری نمیشه کرد، اگر میگیم فیلم کوتاه حرفهای یا فیلم کوتاه آماتور معناش این نیست که حرفهایه بهتر از آماتوره است. ممکنه فیلم آماتور خیلی هم بهتر باشه. آنچه که یک فیلم کوتاه را حرفهای میکند مناسبات اقتصادیش است.
شیرین برق نورد: نمونهی بارزش فیلمهای اپیزودیکاند که امسال هم در جشنوارهی ونیز بود. از چند کارگردان مطرح سینمای دنیا دعوت شده بود در ده دقیقه قصهشون رو بگن. پس این قابلیت در فیلم کوتاه وجود داره که جدی و حرفهای بهش نگاه بشه. یا تلویزیونهای خارجی یک ساعتهایی فقط فیلم کوتاه نشون بدن. حرف شهرام درسته که فیلم کوتاه حرفهای لزوماً بهتر از دیگر انواع نیست.
مرضیه وفامهر: به نظرم آماتور بودن همیشه با خودش تجربی بودن را داره چون وابسته به بازار نیست. به نظرم نسبتی که بین ساخت فیلم کوتاه با آزادی است در فیلمسازی بلند خیلی کم می شه. چون کنترلگرها در فیلم بلند متعدد هستند. آیا در فیلم کوتاه آزادی مطلق وجود داره؟ آیا پخش و تولید و دیگر کنترلگرها در فیلم کوتاه هم دست و پای هنرمند را میبندند یا هنر آزادانه اتفاق میافته؟ و هنرمند را وابسته میکنند؟
مجید برزگر: من مخالف حرفهای شدن فیلم کوتاه هستم. هر فیلم کوتاه حرفهاییی گام غلطیه و طراحی شده برای این که هنرمند گام بعدیش یک سریال یا فیلم بلند باشه. تعریف فیلم کوتاه مستقل این نیست. آن چه که تاریخ سینمای ایران نشون میده اینه که باز بارها داریم فیلمها رو میبینیم که با آزادی مطلق و بدون وام و وابستگیهای فیلم بلند از جمله گیشه و سفارشدهنده و پخشکننده تولید شدند. هنرمند باید از اینها در فیلم کوتاه فرار کنه. با این که الآن داره فیلم کوتاه حرفهای تولید میشه اما من شخصاً مخالفم و بارها گفتهام که مخالف این پول زیادی هستم که برای تولید فیلم کوتاه داده میشه. یک بار هم به شهرام گفتم همون اتفاقی که سینمای بلند ما بلای سینمای فاخر (که پولهای کلانی به منظور مشخصی را دریافت کرده اند) بر سرش اومده به سر فیلم کوتاه هم آمده. آن چه که در تاریخ سینمای ما فیلمهای ماندگار را به وجود آورده از دل این مناسبات بیرون نیامده. فیلمهایی هستند با تصمیم و تأیید یک نفر به عنوان کارگردان و همراهی یک گروه که سالها و سالها میشه اونها رو دید و دیدنی هستند. هر کس وارد مناسبات شده، عقب رفته. با این تعریف، سینمای کوتاه نیازی نداره حرفهای بشه. حتی شاید بشه گفت اون فیلمهایی که در دنیا با رنج و مرارت ذهنی ساخته شدهاند، فیلمهای موفقتری بودهاند. همه چیز از پیش تعیین شده نبوده که به جای خاصی برسن. مثلاً گفته نمیشده که امسال سال فلان اتفاق است و با این موضوعات و با این هنرپیشهها قراره به جای مشخصی برسیم. توی سینمای ایران در و پیکری نیست. سوپراستارهای چند صد میلیونی ما تازگی از چند تا عروسک موش شکست خوردند. پیشبینیها هم جواب نمیده در ایران. از طرف دیگه فیلمی مثل «ماهی و گربه» از فیلمهایی که فقط به نیت فروش ساخته شدهن پر فروشتر شدهن! این وضعیت ماست. هر وقت بودجهای برای فیلم کوتاه در نظر گرفته شد و سفارشی دادند، همهی کارها معمولی شدند. رنج و درون و تب فیلمساز در کار نیست، غالباً جواب نگرفتند و بودجههای سفارشدهنده یک آفت بوده برای فیلم کوتاه.
کاوه قهرمان: من البته از فیلمهای حرفهای و جدی که حرف زدم با هزینهی شخصی تولید شده بود اما دید و نگاه به کار حرفهای بود. دانشجوهای سینما تئاتر کارهای خوبی امسال داشتند. کیفیتها بالاست و نگاه به روز در اوناست. این بچههای جدی خودشون رو و فضای کارشون رو در فیلم کوتاه پیدا میکنند، مثل شهرام ولی درآمدزایی و تزریق پول، شکل کار را عوض میکنه.
شیرین برق نورد: من با کاوه موافقم. آن چه که ما در جشن فیلم کوتاه دیدیم. خیلی هم کارهای خوبی بودند اما همه شخصی ساخته شده بودند. نوری بیلگه جیلان فیلمهای اولیهاش را با چهار ـ پنج نفر میسازه اما کی میتونه بگه که اون فیلمها حرفهای نیستند؟ نگاه این کارگردانها و تحلیل اونها کارشون را میسازه. یکی در قالب بلند، یکی در قالب کوتاه فیلمش را میسازه اما اونچه فیلم را حرفهای میکنه نگاه و تحلیل اون کارگردان است. این هم که شما میگید که فقط فیلم کوتاه است که می تونه آزاد باشه از تمام این قید و بندها، نه میتونه فیلمهای کوتاهی هم باشن که آزاد نباشند، میتونه فیلم بلندی باشه که آزاد باشه.
مرضیه وفامهر: البته من نگفتم فقط فیلم کوتاه میتونه آزادانه ساخته بشه. گفتم یک نسبتی بین فیلم کوتاه و آزادی هنرمند وجود داره که اون نسبت در فیلم بلند خیلی کوچیکتر و تنگتر میشه. نکته این است که اگر فیلم کوتاه هم شرایط تولید و نمایشش به فیلم بلند شبیه بشه این نسبت آزادی و اثر در فیلم کوتاه هم از بین میره یا همچنان میتونه پافشاری بر کار آزادانه وجود داشته باشه؟ شهرام مکری گفت به خاطر امکان ورود به ساخت فیلم بلند، کارگردانی فیلم کوتاه خوبه! اما باقی شما تجربیدن براتون در فیلم کوتاه ضرورت بود. جالب اینه که شهرام خودش تجربی کار کرده و داره تجربهی فیلمهای کوتاهش را ادامه میده.
مجید برزگر: شهرام هر دو را گفت. این، یک راه ورود به سینما است و باید برای ورود به سینما از یک جایی شروع کرد. ممکن بود تا ابد هم در فیلم کوتاه بمونه و اسمش باشه جهان سینما.
مرضیه وفامهر: به هر حال باقی اصرارشون بر امکان تجربهگرایی در فیلم کوتاه است. این تجربهگرایی هم باز یک نسبتی با آزادی هنرمند داره. امکان تجربهگرایی در فیلم کوتاه بسیار بیشتر از فیلم بلند است. ما در فیلم بلند دستمون بستهتر است.
کاوه قهرمان: مسئله باز در همون ساز و کار اقتصادی ماجراست. در فیلم بلند همین طوره. به هر حال اگر با دید بازگشت سرمایه «ماهی و گربه» هم ساخته میشد این قدر تجربی نمیبود. در فیلم کوتاه هم، چنین است. اگر بازگشت پول مهم باشه فیلم کوتاه هم تجربی نخواهد شد. ما فیلم کوتاه را با هزینهی شخصی یا بودجهی بدون بازگشت سینمای جوان و غیره میسازیم که فضای تجربی در اون حفظ میشه.
مرضیه وفامهر: معمولاً کارگردان هایی که از فیلم کوتاه وارد سینمای بلند شدند و فضای هنرمندانه و تجربی را در سینمای بلندشون هم نگاه داشتند، همون زبانی را وارد فیلم بلند کردند که در فیلم کوتاه کشف کرده بودند. یک زبان مشترک از فیلمهای کوتاه تا سینمای بلند. البته این را دربارهی فیلمسازهایی که زبان تجربی و شخصی را رها کردند و سعی کردند بازار به اونها دستور کار بده را نمیگم.
مجید برزگر: بله درسته. این نگاه جور دیگر از فیلمهای کوتاه شروع شده و تا فیلمهای بلند هم ادامه پیدا کرده.
مرضیه وفامهر: فیلمسازی که الزامی نبینه که وارد فیلمسازی بلند بشه و همیشه در فضای فیلم کوتاه بمونه سراغ دارید؟
شیرین برق نورد: چرا که نه؟ برای من فیلم کوتاه خیلی روند طبیعیییست. ممکنه آدم سالها فیلم بلند بسازه و بعد شروع کنه به فیلم کوتاه ساختن. اگر آدم امکانهای خیلی خاصی داشته باشه ممکنه از اول حتی با فیلم بلند ساختن شروع کنه اما برای من فیلم کوتاه و تجربی ساختن از سال ۱۳۷۶ با همراهی همسرم شروع شد که هنوز تو ایران خیلی باب نبود و بعد رسیدیم به کوتاه داستانی و بعد مستند و حالا تو فکر ساختن فیلم بلند داستانی هستم. این روند خیلی طبیعی و گام به گام بوده. برای من همهی این گامها ورود به عرصههای جدید بود و برای ورود به این عرصههای جدید نیاز داشتم خودم را محک بزنم. تواناییهای خودم را بالا ببرم چون از موقعیت استثنایی برای فیلمسازی برخوردار نبودم. باید از قالب کوچکتری خودم را محک میزدم. ولی این ممکنه که ده سال بعد باز من به ساختن فیلم کوتاه و تجربی رو بیارم. البته اون فیلمها متفاوت از فیلمهای تجربی اولیهام خواهد بود. میدونی، من فکر میکنم که میتونه یه آدمی هم باشه که بخواد تا آخر عمرش فیلم کوتاه بسازه. بستگی به اون نیازش داره. می دونی؟
مرضیه وفامهر: چه اتفاقی میافته که هنرمند تصمیم میگیره یک ایده را کوتاه بسازه؟ چه نیازی موجب میشه ایده در قالب کوتاه یا بلند به فیلم در بیاد و تعریف بشه؟
مجید برزگر: شما که ساکتید بگید.
مرضیه ریاحی: شما که فیلمسازید باید اینو بگید.
مجید برزگر: سؤال چی بود؟
مرضیه وفامهر: چه اتفاقی میافته که یه هنرمندی انتخاب می کنه اون ایده که میآد و چند دقیقهای بسازه؟ هر کسی هم یک جوری ایده میآد براش. یکی مثلاً ممکنه شب داره میخوابه به یه مسئلهای فکر کنه، یکی ممکنه یه تصویری تو خیابون ببینه بگه وای عجب سینمایی و شروع یه ایده باشه، یکی ممکنه قصه بخونه… ولی این که انتخاب کنه این و چطوری تعریفش کنه. در چقدر تایم تعریفش کنه؟
کاوه قهرمان: قبلش واقعا نمیشه تصمیم گرفت. من یه نقد کنم… جشنوارهی فیلم صد ثانیهای که اومد، دید هنرجوها رو خراب کرد. دقیقاً به این خاطر که یه جشنوارهای اومد که حالا میتونستن راحت فیلم بسازن. تعداد زیادی فیلم میگرفت و فیلمشون پذیرفته میشد. ایدههارو خراب میکردن. شهرام هم از نزدیک با هنرجوهای انجمن چند سالی میره و میآد. من مثلاً یه مدت زیادیه انجمن درس می دم. از نزدیک میبینم. مخالفت من اینه که با محدود کردن فیلمساز به این که در صد ثانیه یه قصه رو تعریف کنه، خیلی از قصههای خوب خراب میشه! یعنی خیلی از ایدههای خوب رو به علت این که من به زور تزریق کنم به اون صدثانیه خراب شده. خود ایده، خود قصه به شما میگه که فیلم چند دقیقه باید باشه. شهرام مکری «محدودهی دایرهی رو میسازه پانزده دقیقه است. یه فیلم هم میسازه دو ساعت و ده دقیقه است. به نظر من نیومده اول ببینه که خب میخوام یه فیلم دو ساعته بسازم، ببینم چی کار کنم؟ یا این قصه حتماً اگر پونزده دقیقه باشه جواب میده. خود من مثلاً فیلم سه دقیقهای دارم، فیلم سی دقیقهای هم دارم. خود ایده و قصه به شما زمان را میده. برعکسش نمیتونه اتفاق درستی بیفته.
مجید برزگر: بعدم بنا به ضرورت، لااقل راجع به سن و سال و شرایط هم هست. یعنی من الآن تصمیم میگیرم که یه ایده دارم فیلم بلند بسازم اما امکانش رو ندارم. در شکل آرمانیش به نظر میآد که مثلاً یه آرتیست تصمیم میگیره که این ایده فقط مال ویدئو آرت، یا مال فیلم کوتاه یا مستند یا فیلم بلنده. ما تقریباً اینو نداریم. یعنی به ضرورت و شرایط من فکر میکنم، فیلمساز فیلم کوتاهم. یا یه طرحی مرکز فرستادم، این بودجه رو گرفتم و الآن امکان ساخت فیلم کوتاه دارم. بنابراین بیشتر از این نمیتونم بلندپروازی کنم و قصه رو گسترش بدم. بخشی از علتها اقتضا و ضرورتیه که فیلم کوتاه شکل میگیره. تقریباً امروز به دلیل سهل شدن فیلمسازی، بیشتر دوستان دارن فیلم بلند شروع میکنند. یعنی همه برنامهی فیلم بلند دارند. این یعنی این که نسبت به ده سال پیش شرایط راحتتر شده. دوربینهای کوچک و یه لپ تاپ و اینا میتونن امکان فیلمسازی بدن. استودیو حذف شده، تبدیل شده به یه امکانات کوچک که حالا راحتتر تصمیم میگیریم ، فارغ از این که چی کار میخواهیم کنیم. ولی این که چرا این یه فیلم کوتاه است، بله در شرایط آزاد هر کسی میتونه تصمیم بگیره. بنا به اقتضا تصمیم میگیریم. بنا به شرایط تصمیم میگیریم، شرایطی که الآن داریم. مثلاً یه فیلمساز فیلم کوتاه نمیتونه بگه این ایدهام یه سینمایی باشه. چون شرایطش را نداره، اصلاً فکر هم نمیکنه. همه در محدودهی کار خودشون فکر میکنند تا به یه بلوغی میرسن. اون وقت تو اون بلوغ، مثلاً شیرین فکر کنه که این ایده رو یک مستند تجربی بسازم یا یه ویدئو آرت بسازم. این انتخاب رو داره. از مرحلهی هنرجویی گذشته. حالا میتونه تصمیم بگیره. اینجوریه که مثلاً در جشنوارههایی که هستیم یا برگزار میکنیم یا داوریم یا انتخاب میکنیم تو کارها زیاد اتفاق افتاده که خیلی از فیلمهای کوتاه، فیلم کوتاه نیستن. یعنی فیلم فقط یه فیلم بلند فشرده شدهاند یا یک سکانس از یک فیلم بلند.
مرضیه وفامهر: چرا یه فیلم کوتاه رو شما میگین که این یه فیلم بلند فشرده شده است؟ من میخوام شهرام بگه که وقتی یه ایده میآد چه طور تصمیم میگیره انتخاب کنه؟
مجید برزگر: ایشون چون امکانات وسیعی در اختیارشه شب به شب میگه این ایده رو تیزر میکنم، این یکی رو سینمایی، ما اما قشر آسیب پذیر سینما هستیم و امکانات نداریم. (خنده)
شیرین برق نورد: ما شکنندهگانیم. (خنده)
مجید برزگر: ایشون الآن در قامت تهیه کننده هم هستن. چپ و راست چک می کشن! ( خنده)
مرضیه وفامهر: جدی! میشه من را استخدام کنین؟ (خنده)
شهرام مکری: دو تا نکته: یکی این که احتمالاً آدمها یه تمرکز اولیه دارن برای کاری که می خوان انجام بدن. منظورم اینه که مثلاً همون طور که میخوایم یه ماشین بخریم فقط به مدلهای ماشین دقت میکنیم و سرچ میکنیم تو اینترنت دنبالش و از این جور کارها انجام میدیم. یا مثلاً وقتی می خوایم یه موبایل بخریم، به گوشیِ توی دست آدمها نگاه میکنیم ببنیم موبایلشون چیه. وقتی میگیم میخوایم فیلم بسازیم در قالب کوتاه، بلند، نمایشنامه، تئاتر… نمیدونم هر کاری که میخوایم بکنیم، احتمالاً حوزهی تمرکزمون میره به اون سمت. یعنی خود به خود ایدههایی که به نظرمون میرسه مناسبتر برای فیلمهای بلند یا مستند یا انیمیشن کنار میرن. یعنی اون قدر تمر کز میره به اون سمت خواه نا خواه دور و بر آدم رو ایدههای فیلمهای کوتاه میگیرند. یعنی منظورم اینه که سراغ کتابهایی میریم که برای فیلم کوتاه میتونیم ازش ایده بگیریم. به ماجراهایی فکر میکنیم که به درد فیلم کوتاه میخورند. از طرفی یه حرفی همیشه با دوستان میزنیم به نظرم توی فرمه که یک فیلم تمام میشه، نه در داستانش چون داستان کماکان میتونه ادامه پیدا کنه، چه موقعی که داریم فیلم کوتاه میسازیم، چه بلند، چه سریال. ولی وقتی که یه فرم به تکامل میرسه احتمالاً اون ایده آماده است برای کار کردن. این که یک ایده، یک فرم چه موقع به تکامل میرسه گاهی اوقات در قالب یک فیلم بلند ممکنه صد و بیست دقیقه طول بکشه و گاهی اوقات در یک فیلم کوتاه سه دقیقه، ده دقیقه، پونزده دقیقه طول بکشه. وقتی که به نظرم فرم کامل میشه یعنی فیلم آماده است برای کار کردن. در چنین شرایطی احتمالاً خود زمان فیلم اون موقع روی کاغذ، روی فیلم نامه به ما میگه که این در چند دقیقه آماده خواهد شد. چند دقیقهای ما این فیلم رو خواهیم ساخت. به نظرم مجموع این دو تا اتفاق که باعث میشه آدم بفهمه، مثلاً اگر من برای فیلم بعدیم از الآن تصمیم داشته باشم، یه فیلم کوتاه بسازم، این تصمیم رو نه براساس ایدهای که به ذهنم میرسه که بر اساس ضروریاتی که کارم داره انجام میدم. مثلاً فکر میکنم به لحاظ تایمی تو چه شرایطی از زندگیم قرار دارم؟ به لحاظ کاری و حرفهای تو چه شرایطی قرار دارم؟ چه قدر دلم برای پشت صحنه رفتن تنگ شده؟ و… مجموعهی اینها رو دریافت میکنم. از دل اینها به این نتیجه میرسم که میتونم تو این مدت زمان یه فیلم کوتاه کار بکنم. پس اون موقع به دنبال یه ایده برای فیلم کوتاه میگردم. راستش این طوری نیستم که منتظر بمونم تا یه الهامی به من بشه و بعد تصمیم بگیرم اون الهامم رو کوتاه یا بلند، یا چه اتفاقی میخواد براش بیفته. مسیری که من می رم اینجوریه. یعنی اول تصمیم میگیرم یه فیلم مستند بسازم یا این که تصمیم میگیرم یه فیلم کوتاه بسازم.
مرضیه وفامهر: دربارهی فرم همیشه دقیقاً ناصر تقوایی همین را می گه! جالب بود! و این هم خیلی جالب بود برای من این نکته که من تصمیم بگیرم برم یه مستند بسازم بدون این که سابجکتش را قبلاً کشف کرده باشم.
شهرام مکری: اول تصمیم میگیره که بره یه فیلم کوتاه بسازه یا مستند. بعد.… سلام م م م (امیر عابدی وارد میشود)
امیر عابدی: ببخشید… سلام… چه طوری؟… خوبی؟
مرضیه وفامهر: بعد وقتی تصمیم میگیری بری فیلم مستند یا کوتاه یا بلند کار کنی به نظرم اومد احتمالاً اول فرمشم انتخاب می کنی چون فرمالیستی نگاه میکنی. احتمالاً فرمشم انتخاب میکنی، بعد قصه رو تو اون قرار می دی. چون من دیروزم که فیلم شما رو دیدم این طور بود. برای من خیلی جذاب بود. چون برای خود من معمولاً وقتی با یه اثری رو به رو شدم، توی قصههایی که خوندم… رمان، داستان کوتاه، یا مثلاً فیلمهایی که دیدم به نظرم اومده موضوع به هنرمند گفته که من را باید این شکلی تعریف کنی. ولی شما به نظرم اومد که علاقه به شکلی از فرم داری که قصه را توش می ریزی! درست میگم یا اشتباه؟
شهرام مکری: راستش در این مورد اینطوریه. اول فرم رو انتخاب کردم بعد برای اون فرم سعی کردم داستان خلق کنم. یعنی یه مسیری که خودآگاهی هنرمند احتمالاً توش مؤثرتره تا مسیری که هنرمند بر اساس یه الهام کار میکنه و بر اساس یک چیزی که سر منشأش رو خودش نمیدونه.
مرضیه وفامهر: نه منظورم الهام نیست ها. شما فرمت هم ممکنه بهت الهام بشه! نه این که کامل بالاخره یه چیزی برات میآد بعد روش کار میکنی. تصویری میآد بعد باید روش کار کنی، کاملش کنی. بعد اون قصه رو توش بریزی. این جالبه برای من چون اینجا هم نقش فرم پررنگتر میشه و هم نقش کارگردان. در حالی که معمولاً همیشه نقش قصه خیلی پررنگتره! یعنی قصه است که فرم رو تعیین میکنه. فرمالیستها که فقط فرم میسازن بعد یه قصهای که یه جورایی ربط داشته باشه رو تو اون تعریف میکنند.
مرضیه ریاحی: از اونجایی که من فیلم کوتاه نساختم، مستند ساختم، با یه فاصلهای همیشه برخورد کردهام. من یه تجربهی ده ساله از فیلم کوتاه دارم که فقط اخبار فیلم کوتاه رو کار کردم. یه آشنایی دورادوری با فیلم کوتاه دارم. خیلی از نزدیک نبوده. ولی با نظر خیلی از بچهها- معذرت می خوام – اصلاً موافق نبودم. مثلاً دربارهی حرفهای بودن و این مسائل. ولی اگر شرکت نکردم تو بحث فکر کردم اینها دارند کار میکنند و تجربهی اونها با تجربهی من متفاوته. ولی دربارهی فرم نگاه من اینه که عناصر روایی جزئی از فرماند. ما نمیتونیم بگیم که من فرمالیستم و اول فرم را انتخاب میکنم. وقتی فرم رو انتخاب کردی عناصر روایی هم جزئی از اون فرماند. ازش جدا نیست. اول فرم انتخاب نکردی بعد داستان رو بگذاری توش. همزمان که فرم رو انتخاب کردی داستانم انتخاب کردی. اون داستانه که اون فرم رو ساخته برات. حالا این بحث خیلی پیچیده شد. داستان جزئی از فرمه. محتوا جداست. اون چیزی که من تجربه کردم اینه که عناصر روایی داستان جزئی از فرم است. داستان جزئی از فرمه!
مجید برزگر: نه، شکل گفتن داستان جزئی از فرمه! اتفاقاً اول روایت رو پیدا میکنند که اون روایت اسمش رو الآن می گذاریم فرم. خیلی فرم و محتوا شبیه دو روی یک کاغذن. نمیشه از هم جدا کرد. در فیلم شهرام این اتفاق میافته. اما فرمی که انتخاب میکنه یا شکل روایت یه خرده داستانهایی توش می ریزه که اینجا محل مناقشه است. یعنی فیلم مورد بحث که «ماهی و گربه» است، در یک بیمارستان میتونست اتفاق بیفته. میتونست در یک میدون جنگ اتفاق بیفته. ولی بازم الآن بحث ما تغییر نمیکرد. چون قرار بود یک بازی با زمان و یک چالشی بشه. یعنی زمان رو یک بار تعریف بکنه. به نظرم نکتهی قابل ایرادی در فیلم نیست.
مرضیه وفامهر: ابداً، اصلاً به نظرم جالبه. حالا برای من جذابیت ماجرا این هستش که این امکان از کجا وارد فیلم بلند شده برای مثلاً شهرام مکری؟ از فیلم کوتاهش…
امیر عابدی: من فکر میکنم تفاوت فیلم کوتاه یا سینمای حرفهای یا بلند حالا هر اسمی که روش بگذارید، در واقع اینه که اجازه میده ما فرمالیست باشیم، از فرم حتی به محتوا برسیم. یعنی با دیدن یه کوه به وجد بیایم براش قصه بسازیم. من فکر میکنم نسل جدید فیلمسازی که با فیلم کوتاه شروع کردهاند که حالا شهرام یکی از خوبهای این نسله، در واقع این جسارتو دارن و با خودشون حمل میکنند و وارد دنیای جدید سینما میکنن.
مرضیه وفامهر: کاملاً درسته. چون مرضیه خبرنگاری میکنه، مینویسه و مسائل فیلم کوتاه رو دنبال میکنه، از مرضیه میپرسم، بعد بقیه هم لطف کنند در این مورد حرف بزنن. اثر فیلم کوتاه بر سینمای بلند چیه؟ شاید یکی از اون آثار همینه که یک فرمهای جدید و ایدههای جدیدی وارد سینمای بلند میکنه که اصلاً اگر نباشه فیلم بلند فقیر میشه. خلاقیت شاید توش کمتر بشه. شهرام مکری و مجید برزگر رد کارشون میرسه به تجربههای فیلم کوتاه. چه پتانسیل دیگری را فیلم کوتاه به سینمای بلند میده؟
مرضیه ریاحی: کلیت این است که فیلمسازای اول و دومی معمولاً یا از سینمای کوتاه به سینمای بلند رفتن، یا از دستیاری فیلم بلند. اینا دو تا نگاه متفاوت دارن. فیلمسازایی که دستیاری کردن و رفتن فیلم بلند ساختن کاملاً یه نگاه گیشهای و تجاری داشتن که می خواستن فیلمشون اکران بشه، مخاطب داشته باشه، گیشهی پرفروش داشته باشه. تهیهکنندههایی داشتن که بیشتر سینمای بدنهای بودن. ولی بچههایی که از فیلم کوتاه وارد فیلم بلند شدهن، نگاه تازهتری وارد سینما کردهن و کمتر به مخاطب توجه کردهن. نگاهشون بیشتر فستیوالی بوده. بیشتر براشون حضور جهانی و فستیوالی مهم بوده تا این که بخوان توی گیشه، فیلم شون بفروشه. هیچ کدوم از این دو تا به نظرم اشتباه نیست. نمیتونیم بگیم این آدم اشتباه کرده یا اون آدم. این یه جور بحث مخاطب شناسیه که من قبلش هم دلم میخواست راجع بهش حرف بزنیم. در مورد فیلم کوتاه همون بحث حرفهای رو که شهرام گفت. اون بحث حرفهای بودن، یه بخش بزرگش به مخاطب شناسی برمی گرده. این که مخاطب تو کیه. مخاطب فیلم کوتاهی که داری کیه؟ واسه کجا داری فیلم می سازی؟ اگر حرفهای بودنو اونجوری که شهرام میگه تعریفش کنی که به نظرم درسته، که درآمدزایی کنی ازش، اونوقت به نظرم بیشتر فیلمسازهای فیلم کوتاه ما دارن حرفهای کار میکنند. درآمد دارن از فیلم کوتاه. مثلاً محمد شیروانی واسه فیلم «لرزانندهی چربی» از روتردام هفتاد و پنج هزار یورو پول گرفت. ما چون همهمون فیلم بلند میبینیم و میشناسیم. محمد شیروانی هفتاد و پنج هزار یورو بودجه و جایزه گرفت. خیلی فیلمسازای کوتاه به این جایزهها فکر میکنن. در صورتی که نگاه درستی ندارند. میگن فیلم اول بلند بسازیم بریم فاند روتردام رو بگیریم یا جایزهاش رو بگیریم. اگر فیلم بلند بسازیم جایزهاش بهتر و بیشتره، در صورتی که کاملاً برعکسه. الآن یه فیلمیست یه پسری ساخته انیمیشن دو، سه دقیقهای. علی زارع است. «عروسک چینی بابا». این یه جشنوارهی آنلاینی هفتاد و پنج هزار یورو جایزه گرفت. یک ماه پیش. دو سه ماه اخیر هفتهای سه هزار یورو، چهار هزار یورو، پنج هزار یورو داره جایزه میگیره. پس اگر نگاهمون به درآمد زائیه، اتفاقاً اون پسر که فیلم سه دقیقه ای انیمیشن ساخته، خیلی حرفهایتر داره عمل میکنه. درآمد اون در مقایسه با شهرام مکری بیشتره. بحث مخاطب شناسیه که مخاطب تو کجاست. مخاطبت تو فستیواله یا مخاطبت میآد تو گیشه بلیت می خره؟
شیرین برق نورد: این که درآمدزایی نیست. جایزه بحثش جداست.
مجید برزگر: موضوع مخاطب شناسی نیست. به نظرم اشتباه بزرگ اینه که بگیم فیلمساز فیلم اول فیلم هنری میسازه که جشنواره بره. نه. فیلمساز فیلم جدی خودشو میسازه، مخاطب اون فیلم جدی ممکنه فستیوال باشه، ممکنه نباشه. الآن در گروه هنر و تجربه ممکنه یک فیلم اکران بشه و خوب بفروشه و فستیوال کن جایزه هم بگیره. اینها نه نافی هماند نه چیز دیگه.
مرضیه ریاحی: هنر و تجربه مخاطب خاص داره فرق میکنه. تو در کلیت نمیتونی دربارهی اکران عمومی صحبت کنی.
مجید برزگر: شما میگی راجع به مخاطبشناسی باید فکر بشه. ده سال گذشته انبوه فیلم جدی و خوب که در ایران ساخته شده یه دونهاش به اسم…. می تونه بره و هفتاد وپنج هزار یورو جایزه بگیره. که اونم در مقیاس یه فیلم عادی در سینمای ایران سیصد، چهارصد میلیون تومان یعنی هیچ چی. کف یه فیلم در ایران پانصد، ششصد میلیون تومان است. بنابراین پانصد، ششصد میلیون تومان بابت یه فیلم دومی مثل شیروانی که خیلی جدیه و کار خوب میکنه و سخت کار میکنه اصلاً عددی نیست. برای بیست سال کاری که هیچ وقت پول نگرفته. حالا ممکنه براش این اتفاقم نیفته. بنابراین وقتی ده، پانزده سال یک بار این اتفاق برای یک فیلمساز میافته، پس این یک روند نیست. یا مثلاً یک انیمیشن ممکنه یک اتفاق بزرگ براش بیفته، یا سینمای ایران ممکنه یک بار اسکار بگیره، ولی این قاعدهی سینمای ایران نیست. مثلاً اگر هر سال از پنج فیلم خارجی زبان یا غیرانگلیسی زبان یکی فرانسویه، معلومه یه سیستم داره اون کشور. تولیداتی داره که همیشه یکیش میرسه به اونجا. ولی اگر در طول صد سال سینمای ایران، ما یک بار یا دوبار وارد اون حوزه میشیم یعنی ما سیستم نداریم و اونم اتفاق افتاد، به هر دلیل، فیلم شاهکار بود، سیاست بود، آقای شمقدری لابی کرد، به هر دلیل… این از موضوع حرفهای هم یه کم انحراف میزنه. فیلم کوتاه میتونه حرفهای باشه به یک تعریف، میتونه نباشه به یک تعریف دیگه، و حرفهای یعنی این که ازش پول در بیاریم، به عواملمون پول بدیم، یا این که رفتار حرفهای با فیلم بکنیم همچنان که این بحث شد.
امیر عابدی: ایشون از یک زاویهای درست میگن. جریانی به خصوص تو فیلم کوتاه غالبه، دوستان میگن آقا من دارم اینو برای کن میسازم. از حالا که نمیتونیم تصمیم بگیریم. حتی برای فجرم نمیتونیم تصمیم بگیریم. میخوام بگم که این نگاه که برای فلان جشنواره فیلم ساختن است.
مرضیه وفامهر: دو سه تا از فیلمسازایی که جدی بودن، اسم و رسمی دارن، حتی یکیشون با من تماس گرفتش که یه داستانو داد، داستانش هم خوب بود، که من بازی کنم، گفت این کارو برای کن میکنم و قبلاً به اون آقای ایرونی که مأموره و تو کن داره کار میکنه داستانو داده بود و اون خونده بود. اونم گفته بودش که این خوبه، اینو میتونم ببرم تو مسابقهی کن. حالا دیگه نمیدونم برد یا نبرد. یکی دیگه از بچههایی که فیلم بلند لو باجت ساخته بود، باز همین گفتوگو رو با هم داشتیم. به من گفتش که این فیلم قرار بره کن چون من به اون آقا کنیه دادم، خونده و گفته که من اینو میتونم تو مسابقهی کن ببرم. این خودش فسادآوره. میخوام بگم یه اصطلاحی الآن مرضیه ریاحی استفاده کرد که باز میشه روش یه مانوری داد. جریان فستیوالیسازی هم وارد فیلم کوتاه شده و هم فیلم بلند. برای فیلم کوتاه خیلی بیشتر فسادآوره. چون فیلم بلند معمولاً به غیر از تعداد محدودی فیلمساز مثل خود شما که برای مخاطب کار نکردید بازار و فروش براش جدیه. اما فیلم کوتاه قراره یک جریان تجربی و کشف و شهودی باشه که راه کشف استعدادها، فرمها و قصههای نو باشه.
مجید برزگر: چون خارج از بحثه بعد در مورد اون آقا تو کن من توضیح میدم که چی کار میکنه!
شیرین برق نورد: من دربارهی دو تا نکته میخواستم حرف بزنم به خورده از بحث قبلیتون دور شدین. یکی تأثیر فیلم کوتاه بر فیلم بلند. من اساساً مخالفم. مخالف این نوع نگاهم اصلاً که فیلم کوتاه است که تأثیر میگذاره رو فیلم بلند. من بازم تأکید می کنم که همه چیز بر میگرده به جهانبینی خود فیلمساز. دغدغهها و تحلیلی که از مسائل داره و هدفی که اصلاً از فیلمسازی داره. یه وقت هستش که تو فکر میکنی فقط باید تو فضای حرفهای باشی. فیلمسازی و انتخاب کردی، به گیشه فقط فکر میکنی. به موفقیت فیلمت فقط فکر میکنی ، فیلم الآنت با این بودجه ساخته شه، فیلم بعدیت با سه برابر این بودجه ساخته شه، و اینو موفقیت تو کارت می دونی. یه فیلمسازی است که دغدغههای عمیق اجتماعی داره. فکر میکنه فیلمش میتونه وسیلهای بشه که از طریق اون دغدغههاشو بیان کنه. مسائلش رو بیان کنه تا بلکه بتونه تأثیری تو جامعهاش بگذاره. یه فیلمساز دیگه است فقط دغدغههای هنری داره. فکر میکند که سینما مدیومیست که باهاش میتونه هنرو پیش ببره. فقط محلیست برای خلاقیتهاش. در نتیجه من رابطهای بین تأثیرگذاری فیلم کوتاه بر فیلم بلند نمیبینم. همه چی برمی گرده به دغدغههای فیلمساز. آقای سهراب شهید ثالث اگر پنجاه سال پیش فیلم بلند میسازه، این فقط به نوع نگاه، جهان بینیش، دغدغهاش و تعریفی که از سینما داره برمیگرده. لزوماً تأثیر فیلم کوتاه بر فیلم بلند نیست.
مرضیه وفامهر: من سؤالم الزامی یا تمامیت گرا نیست. مثلاً شهرام مکری یک زبانی را در فیلم کوتاه کشف کرده که همون به فیلم بلندش وارد میشه.
شیرین برق نورد: این فرق داره…
مجید برزگر: به نظر من تأثیر فیلم کوتاهه، به لحاظ فنی و به خصوص تکنیکی تجربه در فیلم کوتاه اثر گذاشته، میبینی این خوبه بعد میبری تو فیلم بلند.
شیرین برق نورد: من گفتم فیلم کوتاه در واقع خودت را محک میزنی، به زبان خودت میرسی و سعی میکنی این فرایند را کامل کنی. دغدغههات ممکنه عوض بشه اگر که حول یک سری محورها بگرده، شروع میکنی به چالش کشیدن. قطعاً اون رسیدن به زبان خیلی مهمه. فیلم کوتاه از این منظر میتونه به تو کمک کنه که این زبانت را اونقدر تمرین کنی که توی فیلم بلندت بتونی قدری کاملتر کنی یا عوض کنی. این به نظرم اثر فیلم کوتاه نیست، پروسهایست که تو طی میکنی.
مرضیه وفامهر: اوه صبر کنید، باطری دوربین رفت، من برم عوضش کنم. ( آنتراکت)
پچپچهی با هم: خب پس آنتراکته. بریم سیگار؟… بریم…. خب از این به بعد از چی تعریف کنیم؟… دیگه «پرویز» (خنده ی بچه ها)…نه بابا از ماهی و گربه تعریف کنیم، ایشون باید چک امضا کنه…ایشون که دیگه سئانس ویژه رفتن ( خنده ی بچه ها) ….(مرضیه وفامهر بر می گردد.)
امیر عابدی: ببین خیلیها عکاسی فیلم را پلهی فیلمبردار شدن یا کارگردان شدن میدونن. چون امیر نادری اینجوری شد کارگردان. در فیلم کوتاه باید یک چیزی را تفکیک کرد. جریانی که در دنیاست. آیا کسانی هستند که تا آخر عمر فیلم کوتاه بسازن؟
شیرین برق نورد: ما این بحث را قبلاً کردیم. شما دیر اومدی!
امیر عابدی: آیا پلهای برای فیلم بلند ساختن هست؟
مجید برزگر: بحث شده!
مرضیه وفامهر: بله، بحث کردیم که گاهی پلهی فیلمسازی بلند فیلم کوتاه ساختن است گاهی هم نیست.
شیرین برق نورد: حتی ممکنه کسی بعد از بیست سال فیلم کوتاه ساختن دوباره برگرده و فیلم بلند بسازه!
مرضیه وفامهر: من فکر میکنم خیلی فضای فیلم کوتاه بر فیلم بلند اثر داره اما آناهیتا معتقده که اینطوری نیست.
شیرین برق نورد: آناهیتا کیه؟
مرضیه وفامهر: آخ ببخشید شیرین معتقده چنین نیست. حواسم رفت پیش آناهیتا قزوینیزاده که نبود تا این مصاحبه را شرکت کنه. خیلی بهش زنگ زدم و دوست داشتم باشه!
مجید برزگر: درسته. اساساً تجربههای فیلم کوتاه میتونه در فیلم بلند و حرفهای اثر بگذاره؟ بله، من معتقدم که اثر میگذاره. یک تکنیک، یک رنگ، یک صدا، یک فضا که در فیلم کوتاه تجربه شده و به فیلم بلند راه پیدا میکنه چون جواب داده! هر چیزی که قبلاً تجربه نشده بوده و منشأش فیلم کوتاه بوده. از این طریق فیلم کوتاه خیلی مؤثر بوده!
مرضیه وفامهر: شما منظورت در تکنیک اثرگذار بوده؟
مجید برزگر: فرم بیشتر.
کاوه قهرمان: تجربهی زبانی!
مجید برزگر: فرم است که اثر هنری از یک مقاله رو متمایز میکنه. با فرم معلوم میشه یک کار اثر هنریست یا برعکس. چرا یک حرف مهم در یک فیلم شبیه مقاله است؟ چون شکل نداره! فرم از همین دغدغهها میآد. چه شکلی کارکردن فرمو میسازه.
شیرین برق نورد: حالا این شکل ممکنه توش بیشکلی هم باشه.
مرضیه وفامهر: بله ، بی شکلی انتخاب شده هم شکلی است.
کاوه قهرمان: سینمای بلندمون الآن حال خوبی نداره و یک دلیلش همین تقسیم بندیست که مرضیه ریاحی گفت.
شیرین برق نورد: سینمای بلندی که حمایت میشه!
کاوه قهرمان: یا از دستیار کارگردانی وارد فیلمسازی بلند شدهایم یا فیلم تجربی و کوتاه ساختن. چند درصد اکران غالب سیستم دستیاریست؟ یا هزار و یک ورودی به دلایل مختلف دیگه؟
مرضیه وفامهر: یک گروهی داریم که از پشت میز نشستن و کارمندی در حوزه های مدیریتی وارد فیلمسازی شدهاند. مستقیماً از پشت میز پریدن پشت دوربین و ویدئوهای نود دقیقهای ساختهن. کارمندهای بیسواد و بیتجربه! تجربههاشون را با هدر دادن بودجههای دولتی و فیلم زباله ساختن به دست میآرن و بعد ده تا فیلم شاید یک چیزی هم یاد بگیرن!
کاوه قهرمان: من از چهارده پونزده سالگی تصمیم گرفتم در رشتهی سینما تحصیل کنم و فیلم تجربی بسازم و بعد به یک نقطهای در آینده برسم یا نرسم. من نمیتونم تصور کنم تا کسی که تجربهی فردی زبانی نکرده باشه چطور میتونه فیلم بلند بسازه؟ من به طور کل اون گروهی که از دستیاری وارد فیلمسازی شدن را رد میکنم که غالباً هم همین گروه هستند.
مرضیه وفامهر: اون گروه هم وجود داره!
کاوه قهرمان: اون جای کسی را گرفته که زبان سینما را تجربه کرده و بلده!
مرضیه وفامهر: اینا بودجه هدرکنن.
کاوه قهرمان: اینا خیلیهاشون توانایی کار ندارن چون زبان رو تجربه نکردن. اگر میگیم «ماهی و گربه» مخاطب نخواهد داشت، از کجا میدونیم. و آیا ما مخاطب را تربیت کردیم؟ اول باید مخاطب فیلم کوتاه را بشناسه تا با زبان فیلم آشنا بشه و بعد فیلم تجربی بلند هم مخاطب داشته باشه. الآن خیلیها میرن فیلم «پرویز» یا «ماهی و گربه» میبینن. این بحث اثرگذاری همون بحث زبان است. جریان غالب سینما فیلمهاییه که هیچ فرق نداره کی این را ساخته باشه. ولی اگر مجید برزگر میرفت قصهی «ماهی و گربه» رو میساخت یا شهرام مکری «پرویز» را میساخت آیا همین فیلمها بودند؟ تغییر نمیکردند؟ چرا. خیلی تغییر میکردند.
مرضیه وفامهر: مهم اینه که مجید هم به لاغری شهرام می شد. (خنده)
مجید برزگر: بله نتیجه میگیریم اگر تو فیلمها یک کمی راه بریم لاغر میشیم (خنده)
مرضیه وفامهر: معمولاً فیلمهای ماندگار و هنرمندانهی تاریخ سینما رو کسایی ساختهن که پلههای اولشون فیلمهای کوتاه و تجربی و کشف زبان شخصی بوده. اون گروه دستیاران یا تهیهکنندگان که وارد فیلمسازی شدهان ممکنه بتونن در سینما قصههایی را در حد سرگرمکننده تعریف کنند اما بدون خلاقیت و زبان شخصی. بدبختی این جاست که خیلی از فیلمسازای امروز پلهی اولشون میز و پست کارمندی یا فعالیت در میلیتاریسم بوده که یک شبه شدهن فیلمساز. بحث این است که فیلمسازی که زبان نو وارد سینما میکنه فعالیتش در عرصهی فیلم کوتاه ضرورت داره؟ من تجربه کردم یک فیلم موفق باعث میشه درجه دو، سه، چهار و پنج همون فرم در سینما کپی بشه. یک زبان و فرم جدید توسط فیلمساز تجربی به سینما وارد میشه. به غیر از فرم و زبان چه عناصر دیگری از فضای فیلم کوتاه و تجربی وارد فضای فیلم کوتاه میشه؟ گاهی من دیدم همین کسایی که فیلمهای مبتذل گیشهای میسازن از فیلمهای کوتاه قصههاشون را حتی کش رفتهاند.
شیرین برق نورد: این برداشت و کپی که از فیلمهای مستند بیشتر هم اتفاق میافته. ما مستندسازا میگیم فیلمهای ما تغذیه و خوراک فکری فیلم بلندسازهاست. بارها تجربه کردهایم و البته ژورنالیستها هم میگن مطالب ما خوراک مستندسازهاست.
مجید برزگر: خب زندگی این جوریه!
مرضیه وفامهر: ما خوراک فکری میتونیم از ادبیات، خود زندگی، از یک عکس یا نقاشی، از خیلی جاها بگیریم. حرف این است که فیلم کوتاه چه خوراکی به سینما میدهد؟ یکیش زبان و فرم هست، دیگه چی؟
مجید برزگر: به نظرم در هر شکلی فیلم کوتاه مؤثر بوده، زبان، فرم، قصه. ولی نه لزوماً به سینمای بلند گیشهای که بازگشت سرمایه در اون اصل است. شاید به فیلم آلترناتیوی که ما در سینمای بلند هم به سختی تجربه میکنیم. ما آگاهانه زیر بار نمیریم. بعد از دو سه تا تجربه یک چیزهایی همه یاد میگیرن و این که از کارمندی بعد چند تا فیلم بلد میشن قصه هم تعریف کنند. اما این فیلما چه جایگاهی دارن در فرهنگ و در تاریخ سینما؟ جای بحث داره. نگاه به همین تاریخ نشون میده که هیچ جایگاهی نداشته. اونهایی که از فیلم کوتاه و تجربی اومدن اسم خودشون را ثبت کردند. فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، سهراب شهید ثالث یا آقای تقوایی…
مرضیه وفامهر: به به، به به، چه اسم قشنگی…
مجید رزگر: آقای عیاری هنوز ریشهاش در همون فیلم کوتاه و سینمای آزاد است.
امیر عابدی: خیلی از قصه هاش را باز هم تکرار کرده!
شیرین برق نورد: پرویز کیمیاوی!
مجید برزگر: تقوایی، عیاری، خانم بنی اعتماد، پرویز کیمیاوی در شکلی از آوانگاردیسم. این آوانگاردیسم تأثیر بسیاری بر فیلمسازهای نسلهای بعد گذاشته. «پ مثل پلیکان» خیلیهارو تربیت کرد و مشتاق کرد که فیلم خوب بسازند. این تأثیر سینمای کوتاهه. تأثیرش خیلی بیشتر از ظرف زمانی بیست دقیقهای فیلم است. یک انرژی فراتر از ظرفیت زمانی از روی پرده به ما منتقل کردند که ما فکر کردیم ما هم میتونیم این جوری باشیم. شاید سخته در نوری بیگله جیلان نشانهای از کیارستمی پیدا کرد، اما میگه من از کیارستمی متأثرم. او فحوای کلام را از کیارستمی تأثیر گرفته، که آهان میشه شکل دیگری هم بود. رویکرد به سینما رو یاد گرفته! فیلم کوتاه میگه نترس، رویکرد دیگری داشته باش!
مرضیه وفامهر: عباس کیارستمی هم مثال خیلی خوبیست. زبانش کاملاً از فیلم کوتاهش شروع شده و هنوز هم فیلم کوتاه میسازن!
مجید برزگر: آقای عیاری هیچ وقت به فیلم کوتاه برنگشت، سریال میسازه اما باز لحن کارش از فیلم کوتاه میآد. رفتار و برخوردش با تماشاگر در سریالش هم از فیلم کوتاه میآد.
کاوه قهرمان: رفتار و زبان.
مرضیه وفامهر: غیر از رفتار و زبان آیا اندیشه از فیلم کوتاه تغذیه نمیکنه؟
مجید برزگر: قصه که منظورت نیست؟
مرضیه وفامهر: نه، اندیشمندی!
مجید برزگر: اندیشمندی!
مرضیه وفامهر: و باز به نظرم جریان فیلم کوتاه همون طور که یک نسبت بزرگی با آزادی داره، نسبت قابل توجهی هم با عشق داره. البته این روزها میگن کلمهی عشق املیه. پس من املم. من به عشق خیلی بها میدم به خصوص در هنر. شما وقتی آن شرایط سخت فیلمسازی را در فیلم کوتاه خودت هموار میکنی تا تجربه کنی به نظرم خیلی عاشقانه و پرشوره. حتی فکر میکنم این موتور محرکه! حالا این شوریدگی و عشق از کجا میآد؟ خب هنرمند شور و عشق را داره به خودی خود. اما خود شور و عشق موتورش اندیشمندیست. فیلمساز میخواد راجع به چیزی حرف بزنه. این حرف را میآره در قالب فیلم کوتاه. اما در فیلم بلند تعداد فیلمسازهای اندیشمند کمتر و کمتر میشه.
مجید برزگر: مگر اونهایی که تجربهی فیلم کوتاه دارن. وقتی آموخته و تربیت شدهی مکتب فیلم کوتاهی، میدونی چه شوری و چه عشقیه که تبدیل به فیلم کوتاه میشه و این که در تو شکل بگیره تا آخر عمر هم تو رو با خودش میکشه. آیا کسی مثل آقای تقوایی که سریال «دایی جان ناپلئون» می سازه، نمیتونست با دو درجه تخفیف همچنان سریال بسازه؟ چرا چنین نمیکنه؟ چرا فیلمهاش از شش تا تجاوز نمیکنه؟ چی باعث میشه؟ این یک تربیته!
مرضیه وفامهر: چون اون تجربهی ناب خلق را در فیلم کوتاه داشته.
مجید برزگر: و دیگه از اون تجربه کوتاه نمیآد. با سر سختی میخواد فیلمهای خودش را بسازه. چرا بچههای فیلم کوتاه حاضر نیستند برن پول خوب بگیرن و تله فیلم سفارشی را تو پونزده روز بسازن؟ چی باعث میشه خودشونو تنزل ندن و کوتاه نیان از اون چیزی که هستند؟ شناسنامه و رزومه براشون مهم میشه. فیلم کوتاه این هویت را میده.
مرضیه وفامهر: هویت! کلمهی مناسبیه! عنصر هویت هم از فیلم کوتاه به سینمای بلند وارد میشه!
کاوه قهرمان: مسئلهی گیشه و مخاطب نیست. میشه فیلم خوب ساخت و مخاطب هم داشت. مهم اینه که تو نمیخواهی از استاندارها یک قدم هم عقبتر بری. استاندارد یک چیزیه که ذهنیست.
مرضیه وفامهر: استاندارد! کم کم عناصر پیدا میشن. پس ضرورت فیلم کوتاه و اثرش بر سینمای بلند چیست؟ استاندارد کردن کیفیتها، اندیشمندی، تجربهی عشق و خلق هنر ناب (بی وابستگی به بازار)، هویتیابی، کشف زبان و فرم های متنوع،… و دیگه؟
شهرام مکری: یکی دیگه هم شیوهی تولیده. بچههای فیلم کوتاه یاد میگیرن چه گونه از کمترین امکانات بیشترین بهره را ببرن و با خود به سینمای بلند میبرن و فیلمهای بلند اولشون را به خصوص با روشهای تولیدی فیلم کوتاه ساختهن. چه طور میشه یک تیم را با کمترین هزینه بست و بیشترین بهرهبرداری را داشت و از استاندارد هم پایین نیامد؟ سینمای بلند یک ضرورتهایی داره. در این دو دسته فیلمسازهایی که مرضیه ریاحی گفت یک تفاوت دیگر هم هست. این که چه روشهای تولیدی را بلد هستند برای ساخت فیلم؟ روش تولیدی بچههای فیلم کوتاه همیشه فیلمهای بلند رو ارزونتر تموم میکنه. چون تو فیلم کوتاه یاد گرفتهن.
کاوه قهرمان: اتفاق دیگه این است که فرمت فیلم کوتاه و بلند به هم نزدیک شده. قبلاً اگر با دوربین صد و هفتاد فیلم کوتاه میساختیم دیگه نمیشد باهاش فیلم بلند هم ساخت. اما الآن میشه با بلک مجیک که فیلم کوتاه میسازیم، فیلم بلند هم بسازیم و این در تولید هر دو فضا را به هم نزدیکتر می کنه.
مجید برزگر: قبلاً ایدهها رو داشتیم اما نیاز به دوربین شونزده میلیمتری و سی و پنج و نگاتیو بود و منصرف میشدیم. اما الآن تصمیم میگیریم با همین موبایلی که اچدی فیلم میگیره فیلم بلند بسازیم.
امیر عابدی: حالا مسئلهی تفکر مطرح میشه. آدمها حرفهایی برای زدن دارن و مدیاهایی را باید داشته باشن که باهاش حرف بزنن. اما دربارهی تولید که شهرام اشاره کرد، یادمه دههی شصت میخواستیم فیلم کوتاه بسازیم و میرفتیم شمال کار کنیم همهی هزینهها رو دونگی میدادیم. من تهیه کنندهی یک فیلم کوتاه بودم، یک تصویربردار سؤال اولش برای شروع کار این بود که شما چه قدر در نظر گرفتید برای تصویر بردار؟ این نگاه رو ما نداشتیم. همگی با هم تجربه میکردیم. این سؤال برای من مطرح است. آیا فیلم کوتاه به دلیل این که ما بودجه نداریم حرفمون را در فیلم بلند بزنیم تولید میشه یا این که باید در قالب کوچکتر ساخته بشه؟ یا چون مجوز نمیخواد فیلم کوتاه میسازیم؟ یا مثلاً زبانی که در دنیا به وجود اومده که بدون نورپردازی فیلمبرداری کنیم؟ در واقع میخواهیم حرف زدن را ساده کنیم و ابزار را ساده کنیم؟
شهرام مکری: فکر میکنید اگر هیچ محدودیتی وجود نداشت، سانسور نبود، مجوز ساخت لازم نبود، بودجه و امکانات برای همه بود، همهی ما به یک اندازه پول داشتیم، همه میتونستیم اکران عادلانه بگیریم، چند درصد از فیلم کوتاه سازها هنوز فیلم کوتاه میساختن و فیلم بلند نمیساختن؟ اگر یک شرایط مطلقاً یکسان برای همه بود آیا کسی باز فیلم کوتاه میساخت؟
مرضیه ریاحی: تو ایران نه!
مجید برزگر: فرض محال که محال نیست! اگر این شرایط هم بود باز هم فیلم کوتاه ساخته میشد!
کاوه قهرمان: من در طول این سالها خیلی فیلمنامهی بلند داشتم، قصههایی که مناسب فیلم بلند هستند اما امکان ساخت به وجود نیومده و نساختم. سؤال اینه که چرا دارم این فیلم را میسازم؟ اون کرمی که باعث میشه یک فیلم را بسازی یا به ساختن فیلم کوتاه میرسونه یا تو رو به فیلم بلند میرسونه.
شهرام مکری: اگر یک رأیگیری مخفی در انجمن فیلم کوتاه انجام بدیم و بپرسیم که ما میتونیم به یک نفر امکان فیلمسازی بلند بدهیم، شما چه کسی را پیشنهاد میکنید؟ آیا کسی غیر از جواب خودم ممکنه کس دیگری را پیشنهاد کنه! و بگه من دغدغهی ساخت فیلم کوتاه دارم؟
مرضیه وفامهر: من یک تجربهی شخصی بگم. ده سال پیش ۱۳۸۴ وقتی فیلم «باد، ده ساله» را ساختم که مرضیه ریاحی دیده، دو تهیه کننده پیشنهاد فیلم بلند ساختن و همکاری بهم دادن. یکیش میخواست همون داستانو تبدیل به فیلم بلند کنم. ولی حقیقتاً من نمیتونستم چنین کنم. اول این که خودم را در اون مقطع آمادهی ساخت فیلم بلند نمیدیدم، حس میکردم روی پای خودم نمیتونم بایستم و کار خودم را بسازم. برای خودم زود میدونستم. دیگه این که اون قصه باید در همون بیست و سه دقیقه ساخته میشد. فیلم به دلیل این که بسیار پر از اطلاعات و تنوع تصویری بود به راحتی میشد کرد صد دقیقه. اما فیلم فرم درست و محکم و کاملش را از دست میداد. چرا وقتی میشد قصهام را در بیست و سه دقیقه بگم باید در صد دقیقه میگفتم؟
مجید برزگر: اگر اون روزها خودت را آمادهی ساخت فیلم بلند میدیدی چی؟
شهرام مکری: یک سونامی فیلمسازان بلند در راهه. این سونامی پر از فیلمسازانیه که یک فیلم کوتاه ساختن که کار دستشون بیاد و بعد فیلم بلند میسازن. خیلی از شاگردان من الآن این کار را میکنند. یک دوره کلاس کارنامه که میان فیلم بلند میسازن و ده تاش تو خونهی من است. به نظرم فیلم کوتاه داره جدیت و اهمیت خودش را از دست میده.
شیرین برق نورد: اتفاقاً جشن فیلم کوتاه امسال عکس این بود. فیلمها خیلی خوب بودند.
شهرام مکری: اما همهی فیلمسازهای جشن امسال آماده میشن برای فیلم بلند ساختن.
شیرین برق نورد: ولی ما نمیتونیم جلوی این روند را بگیریم.
شهرام مکری: نه نمیتونیم. این که یک فیلم کوتاهساز همیشه فیلم کوتاه بسازه یک ایده آله. آیا باقی میمونند؟
کاوه قهرمان: بر عکسش هم است. ممکنه فرصتی اگر بشه بخشی از فیلمسازهای فیلم بلند بخوان فیلم کوتاه را دوباره تجربه کنند. جارموش میگه من اگر بتونم، میخوام فیلم کوتاه بسازم.
شیرین برق نورد: خود کاوه فیلم بلند ساخت، ولی دوباره داره فیلم کوتاه میسازه.
مرضیه وفامهر: ببینید هنرمند دوست داره بازخورد کارش رو ببینه. یادتونه مردم چه قدر دیالوگهای «هامون» را حفظ بودند؟ حالا اگر چنان امکانی به فیلم کوتاه خوشساختی داده بشه که مردم در سطح فراگیر اون را ببینند و بشناسند و هنرمند هم بازخورد کارش رو ببینه…
کاوه قهرمان: اون وقت دیگه اون تایم فقط یک عدد هست، چه بیست دقیقه، چه چهار ساعت…
مرضیه وفامهر: بعد به نظر من همچنان فیلم کوتاه میتونه آوانگارد و تأثیرگذار کار کنه و فیلمساز هم کارش را ادامه خواهد داد.
کاوه قهرمان: من فکر میکنم اگر فیلم کوتاه هم اکران خوبی داشته باشه، سونامیای که شهرام میگه اتفاق نیفته.
شیرین برق نورد: من میگم همهی اون شاگردها هم باید برن فیلم خودشون را بسازن، شاید یکی از اونها خوب در اومد و تأثیر خودش را گذاشت. ما الآن در دورانی زندگی میکنیم که به قول مجید تکنولوژی اونقدر راحت شده برای فیلمساز که از یک جایی به بعد ما نمیتونیم جلوی این روند رو بگیریم و یا حتی شاید نتونیم بگیم این روند غلطه. بچهها دوست دارن تجربه کنن. یک عدهای دور هم جمع میشن، پنجشنبه جمعه خاله بازی یک فیلم میسازن. میبینن و حال میکنن. من باز هم عقیده ندارم که فیلمسازی بلند به کوتاه ربط داره. مجید میگه کارهای بلند عیاری هم از فیلم کوتاه ساختن میآد. من نمیفهمم. همه چیز به خود این آدمها برمیگرده. پرویز کیمیاوی فکر می کنه «پ، مثل پلیکان» را بیست دقیقهای بسازه.
مجید برزگر: «مغولها» از کجا شکل میگیره. فیلم «رهایی» از کجا میآد؟ اکسپریمنتال هستند.
شیرین برق نورد: الآن بحث داره عوض میشه. تو داری به این میرسی که لزوماً باید فیلمسازی را از فیلم کوتاه شروع کرد؟
مرضیه وفامهر: نه سؤال این نیست. سؤال اینه که تأثیر فیلم کوتاه بر سینمای بلند چیست؟ یا حتی برعکس!
شیرین برق نورد: من این حرف مجید رو قبول دارم که یک فیلمساز فیلم بلند کار کوتاه میبینه و تأثیر میگیره. اما سهراب شهید ثالث و پرویز کیمیاوی و خیلیهای دیگه اساساً متفاوت هستند و براشون مهم نیست آنچه که میگن در قالب کوتاه، مستند یا بلند بگن! متفاوت نگاه میکنن.
مجید برزگر: این یک موضوع دیگه است.
شیرین برق نورد: و اِلا بله تأثیرگذاری فیلم کوتاه روی صنعت سینما غیرقابلانکاره.
مرضیه وفامهر: صنعت منظور من نبود.
مجید برزگر: در روند رشد سینما. شهید ثالث کار خودش را میکنه . اما یک فیلمساز فیلم بلند از دیدن کارهای کوتاه تأثیر میگیره.
شیرین برق نورد: بله، اما نمیتونیم بگیم عیاری فیلم کوتاهی فیلم میسازه. عیاری مثل عیاری فیلم میسازه.
مرضیه وفامهر: به نظرم منظور این است که فیلمهای متفکرین سینما را عناصری میسازه که از فیلم کوتاه میآد. مثل: اندیشمندی، شور، استاندارهای شخصی، فرمهای شخصی، هویت، اساساً شناختن فرم…
شیرین برق نورد: اینا عناصر فیلم کوتاه نیست.
مجید برزگر: چرا هست.
شیرین برق نورد: ما فیلمهای کوتاهی میبینیم که هیچ کدوم این عناصر در اون نیست.
مجید برزگر: خب فیلم خوبی هم نیست!
مرضیه وفامهر: شیرین جون توجه کن سؤال من تمامیت گرا نیست، نسبیه! من نمیگم این عناصر مختص فیلم کوتاهه، میگم این عناصر در فیلم کوتاه با نسبت بالاتری وجود داره تا فیلم بلند. چون فیلم کوتاه در انقیاد بازار و مجوز و مخاطب نیست یا قراره که نباشه! نسبتی که فیلم کوتاه با آزادی، عشق، خلاقیت، زبان شخصی، هنر ناب، اندیشمندی فردی، استاندارد، هویت و… داره بیشتر از فیلم بلنده. فیلم کوتاه خلّصتره. این عناصر در فیلمسازی کوتاه دسترستر است و کسی که از فیلم کوتاه شروع کرده شاید به راحتی پس نکشه و کممایه نشه.
شیرین برق نورد: من منکر تأثیر فیلم کوتاه بر کلیت سینما نیستم. اما آدمهایی که خالقند و صاحب سبکند یک راهی را شروع کردن و تحلیل دارند.
مجید برزگر: خب این شخصیت کجا شکل گرفته؟
شیرین برق نورد: توی راهی که دارن میرن، یا کوتاه، یا مستند، یا بلند، یا حتی مقاله نویسی!
مجید برزگر: فیلم کوتاه سایهای از فیلم بلند نیست. فیلم کوتاه فکر میکنه من نیازی به اکران ندارم، چرا باید باج بدم؟ چرا باید دم دستی حرف بزنم؟
شیرین برق نورد: مجید میگی دربارهی فیلم کوتاه بد حرف نزنیم. چرا؟ خب پس دربارهی فیلم بلند بد هم حرف نزنیم.
مجید برزگر: نه ما میگیم فیلم کوتاه این خاصیتها رو داره: جسوره، بازیگوشه، به قاعده نیست، سرخوشه، به چهارچوب نمیگنجه. حالا اگر فیلم کوتاهی دیدیم که انگار بخشی از یک سریال بود، کاری بهش نداریم.
مرضیه وفامهر: برعکسش را میپرسم. آیا فیلم کوتاه از فیلمهای بلند تأثیر میگیره؟ آیا فیلمهایی میسازن که کشف و شهود ، فرم جدید، زبان نو، جسارت و تجربه در آن نباشه و مثل یک فیلم گیشهای سینمای بلند ساخته شده باشه؟ یک تکه از یک روایت باشه؟ فرم نو نداشته باشه؟
کاوه قهرمان: بله، برعکسش هم است. ما همه چیز را که در دانشکده یاد نگرفتیم. از دیدن فیلمهای بلند خوب یاد گرفتیم ابزار چه طور کار میکنن. من حرکت دوربین، قاببندی و… را از فیلم دیدن یاد میگیرم. قصهگویی رو از فیلم ساخته شده یاد میگیرم. بعد ممکنه در شکل ایدهآل به زبان خودم برسم.
مجید برزگر: خب ما چون متأخریم درسته. اما من میگم سینما اساساً با فیلم کوتاه شروع میشه و همچنان از فیلم کوتاه ایده میگیره. آبشخورش فیلم کوتاهه!
کاوه قهرمان: تأثیرگذاری بیشتر در شخصیتیست که ساخته میشه. باز میرسیم به اینجا که از دستیار کارگردانی بیاییم در فیلمسازی بلند یا از فیلم کوتاه.
مرضیه وفامهر: معمولاً فیلمساز مؤلف در فیلم کوتاه شکل گرفته!
شیرین برق نورد: خیلی از فیلمساز مؤلفهای فرانسه از مقالهنویسی فیلمساز مؤلف شدن. آدمهای نظرمندی بودند دربارهی سینما که فیلمساز شدن. مثل فرانسوا تروفو!
مجید برزگر: ماجرا از کایه دو سینما شروع میشه.
شیرین برق نورد: اون موقع فیلم کوتاه ساختن از الآن خیلی سختتر بوده. شاید اگر ساده بود از فیلم کوتاه شروع میکردن.
کاوه قهرمان: البته تروفو هم فیلم کوتاه داره!
شیرین برق نورد: درسته، اما کل اون جریان سینمای مؤلف را میگم.
امیر عابدی: آیا این جمع به توافق رسیده که فیلم کوتاه یک قالبه یا یک زبان؟
شهرام مکری: حالا هر چی که شما بگی ما میگیم قبل از این که شما بیایی صحبتش رو کردیم. (خنده)
مرضیه وفامهر: بحث کردیم واقعاً. زبان فردی در فیلم کوتاه غالبه.
شهرام مکری: من یک نکته اضافه کنم و به بحث تأثیر بر میگردم. تأثیرپذیری چند نوعه: یکی تأثیر فیلمهای کوتاه یک کارگردان بر فیلمهای خودش، که نمونهاش زیاده، محسن امیریوسفی، محمد شیروانی، بهمن قبادی و مجید برزگر و خود من، و و و و در سینمای دنیا هم نمونهاش زیاده! اینها در فیلم کوتاه چیزی داشتند که در فیلم بلند تکرارش کردند.
امیر عابدی: بیژن میرباقری…
شهرام مکری: یکی دیگه یک جریان است. مثلاً جریانی که در فیلم بلند معروف شد به تم خیانت خیلی قبل تر در فیلم کوتاه شروع شده بود. چرا که جوون بودن و در جامعه بودن فیلم کوتاه سازها…
مجید برزگر: و نترس بودنشون که میسازیم عیب نداره.
شهرام مکری: آیا بر عکسش هم وجود داره؟ بله. وجود داره. مثلاً جریان فیلمهای جشنوارهای با المانهای اگزوتیک، سینمای روستایی، زندگیهای فقیرانه یا اجتماعی اول در فیلمهای بلند بود. از فیلمهای آقای کیارستمی یا شهید ثالث رسیده بود به فیلم کوتاه و بچههای فیلم کوتاه پیرو اون بودند و فیلمهای جشنوارهای میساختند.
مرضیه وفامهر: این چیزی که شما میگی بیشتر به موضوع فیلمها مربوطه نه به فرم فیلمها. موضوع اگزوتیک انتخاب میشه. چون برای غربیها شناخت این جوامع مهمه به این موضوعات اگزوتیک توجه میکنند. انگار دارن جانورشناسی میکنن. اونا دنبال خط مدرنیسم در اندیشهی ایرونی نیستن. دنبال نوابغی که فرم را در سینمای ایران آوردن نیستن. دنبال فیلمهای ارزونی هستن که ارزون پیشخرید کنن، جایزه بدن و گرون تو دنیا بفروشن که مثلاً این برندهی جایزه است. با گذشت زمان، با دیدن فیلمهای مثلاً موفق این سالها تو دنیا تا حدی میشه این رو دید. لابیسم در فستیوالها. گاهی با پول دولتی، گاهی با بودجههای فستیوالها که فیلمهای ارزون را پیشخرید کرده.
شهرام مکری: همه مدلی وجود داره. نمیشه منکر تأثیرپذیری شد. چه فیلم کوتاه بر بلند و چه بلند بر فیلم کوتاه.
مجید برزگر: یک فیلمساز اکسپریمنتال که در دههی پنجاه میلادی شکل میگیره، فیلمسازی بوده که روی نگاتیو نقاشی میکرده ، بعد استنلی کوبریک دعوتش میکنه که یک سکانس فیلمش را کارگردانی کنه.
مرضیه وفامهر: ساختن «ماهی و گربه» به شکل فیلم ـ پلان از فیلم کوتاه مکری اومده! یک امکان تازه است!
شیرین برق نورد: «راشن آرک» هم بود!
مجید برزگر: چند نمونه در تاریخ سینما داریم!
مرضیه وفامهر: درسته، اما از فیلم کوتاه شهرام مکری این تجربه تمرین شده و میآد و اونجا شهرام مکری تمرین کرده و تجربه کرده!
امیر عابدی: من میگم از نگاهش اومده!
شیرین برق نورد: منم همین را میگم. همهی بحث من این است که از نگاهش اومده!
امیر عابدی: مثلاً کسی که «جنایت و مکافات» را مینویسه اگر یک داستان کوتاه بنویسه آیا نگاهش فرق میکنه؟ معکوسش هم همینه! نگاه شهرام مکریه نه ابزارش!
مرضیه وفامهر: بیتردید. اما در سینما بعضی فیلمها اثر هنری ناب هستند که در خود به جهان و بیانی منحصر به فرد رسیدن و موفق شدهان که این جهان را با مخاطب هم به اشتراک بگذارند! بسیاری از فیلمها هم روایت سرراست یا پیچیدهای هستند که طبق فرمولهای از پیشتعیینشده ساخته شدهان و سرگرمکننده هستند. حرف من این است که امکان رسیدن و پیدا کردن آن زبان فردی ناب در فیلم کوتاه ساختن بیشتره و جهان فیلم کوتاه حتی پیشنهادهایی را به سینمای بلند پرتاب میکنه که قبلاً تجربه نشده. ممکنه خود اون فیلمساز جهانش را در فیلمسازی بلند هم تکرار کنه یا دیگران با دیدن کارهای کوتاه اون فرمها رو وام بگیرن و تغذیه کنن.
امیر عابدی: همچنان به نظر من یک اندیشه اول است که یک جوری خروجی پیدا میکنه و رها میشه. در آینده آن قدر ابزار سادهتر میشه که آدمها دست به هر تجربهای میزنن. الآن دیگه نمیشه گفت تأثیر فیلم کوتاه بر بلند یا فیلم بلند بر فیلم کوتاهه!
مجید برزگر: این که شما در یک جمع محدود، در یک فیلم کوتاه، یک ایدهی بلند پروازانه را اجرا میکنی که جواب میده یا نمیده، میتونه منشاء یک جریان در فیلم بلند بشه! این نمیتونه برعکسش پیش بیاد! هرگز شما یک حرکت آزادانه در فیلم بلند نمیکنید و بعد بگید چه بامزه، حالا بریم فیلم کوتاهش رو هم بسازیم!
امیر عابدی: مگه دربارهی فیلمهای قبادی اتفاق نیفتاد؟
مرضیه وفامهر: قبادی که از فیلم کوتاه شروع کرد!
مجید برزگر: منظورش اینه که یک موجی در فیلم کوتاهسازهای کرد راه افتاد که همون شکل از فیلمسازی قبادی را به جهان فیلم کوتاهشون آوردن و همون نمونهها رو ساختن.
مرضیه وفامهر: خود بهمن اون شیوه را در فیلم کوتاه کشف کرده! ما داریم دربارهی رسیدن به شیوهای دیگر و زبانی فردی و بیانی ناب حرف میزنیم! اما بریم سراغ موضوع جشنوارهها! آیا این که فیلمسازها با انگیزهی جشنوارهها فیلم بسازن خوبه؟ بده؟ چه پیامدی داره؟ مثالهای زیادی در سینمای بلند هست که فیلم موفقیت جهانی داشته، جامعهای را معرفی میکنه که غرب نمیشناخته، براش جذاب و کنجکاوی برانگیزه که بدونه چه خبره، اما در زبان و فرم که اصل اتفاق هنریست و موضوع فرعه، معمولاً در این فیلمها هیچ اتفاقی نیفتاده. در حالی که رقبای غربی و اروپایی فرم را به شکل درخشانی به کار گرفتهاند، جایزه به فیلمی داده می شه که موضوعش برای غربیها اگزوتیک است. این فستیوالی شدن آیا داره در زبان و فرم فیلمهای ما اثر میگذاره و یا یک بازاریست که فیلمها برای اون بازار و موضوع مورد علاقهاش داره ساخته میشه؟ فستیوالی شدن سینمای ایران را تنزل داده یا ارتقاء؟ آیا ضرر کنترل بازار فستیوالها بر رسیدن به اتفاق ناب سینمایی کمتر است از کنترل گیشهی داخلی؟ هر دو کنترلگر و سیاستگذار هستند!
امیر عابدی: فستیوالها کمی نگاهها رو شکل میدن! یک فیلمی مطرح میشه و همه شروع میکنن به تکرار و تقلید اون فیلم موفق. من فکر میکنم چون در فیلم کوتاه جریانی مثل هنر و تجربه وجود نداشته همه برای فستیوالها فیلم میساختن و طبیعتاً سلیقهی فستیوالها هم روشون تأثیر میگذاشته. مثل آقایی که گفته اگر این قصه رو بسازیم در کن میتونیم نمایش بدیم. نمیشه منکر تأثیر فستیوالها شد. اما شاید اکران هنر و تجربه بتونه این تأثیر را کمتر کنه و فیلمساز برای اکران هنر و تجربه فیلم بسازه.
کاوه قهرمان: من این را نمیفهمم برای اینجا ساختن، برای اونجا ساختن را من نمیتونم بفهمم! نمیدونم چه جوری این پروسه ممکنه اتفاق بیفته.
مرضیه وفامهر: خب این اتفاق جاریه، الآن هست!
مجید برزگر: بله، این طوره!
مرضیه وفامهر: من یک جلسه رفتم ورک شاپ یکی از بزرگان سینمای ایران. دیدم اکثر بچهها هدفشون ساختن فیلمهایی به سیاق ایشون بود! بعد یکی از بچهها که خیلی نازنین و مهربان و دلسوز بود با دلسوزی فراوان و مثل پیغمبری که راه نجات را به گمگشتگان نشون میده، گفت: ای کاش آقای تقوایی هم یاد میگرفت با این دوربین کوچیکا کارهای بامزه بسازه! فلانی به ما یاد داده که حال کنیم، بازی کنیم، یک دوربین کوچولو برداریم و دور و برمون را فیلم بگیریم، راحت و بی درد سر. من گفتم: خوبه، اما ناصر تقوایی اینجوری حال نمیکنه! اون کاری که دوست داره و بلده و درجهی یک هم بلده اینه که بیست تا شخصیت را پرداخت کنه، مثل یک نقاش هر کدوم اونا رو رنگآمیزی کنه، کشف کنه چه میزانسنی به عالیترین شکل روابط درونی اونا رو منتقل میکنه، چه ادبیاتی برای فقط و فقط آدمهای کار او هستند، کشف کنه که چه طوری فیلم بسازه که شبیه کار قبلی خودش هم نباشه، وقتی داره پوستش کنده میشه که فیلمی بسازه که شبیه خودش هم حتی نباشه حال میکنه. ناصر تقوایی به این میگه هنر و از این لذت میبره و تا حالا هم یک قدم از باورش عقب نرفته! و هیچ فیلمش شبیه کار قبلیش نیست. این ویژگی اوست. حالا شما اینجا یاد میگیری با یک نفر یا دو نفر یک فیلم ساده بسازی و بازی کنی خوبه. اما مهمه که آدمها جورای دیگهای هم سینمارو یاد بگیرن! این جوون از شنیدن این حرفها دهنش باز مونده بود و گفت: خب برای همین نمیتونن کار کنن دیگه! گفتم: هر کس باید کار خودش را انجام بده ، همین! تقلید مال جهان هنر نیست و مقلد راهی به اندیشمندی نداره! بازار به یک شکلی داره تولیدات همسانی ارائه میده که هنر ناب نیست و جریان بزرگی میسازه و با خودش اینور اونور میبره. آیا این همسانسازی با فستیوالهای خارجی اتفاق بیفته ارجح است بر گیشه داخلی؟
کاوه قهرمان: یک فیلمی در جشن فیلم کوتاه خانه سینما بود، که در کن نمایش داده شده بود و هر روز در یک جشنوارهای نمایش داشت ولی در جشن فیلم کوتاه اصلاً موفق نبود. فقط نگاه موضوعی داشت! موضوع اگزوتیک!
شیرین قهرمان: چه قدر این فیلم پر غلط بود!
مجید برزگر: بیش از صد تا فستیوال نمایش داده شده بود.
کاوه قهرمان: این آدم برای فستیوالها فیلمش را ساخته بود اما اون فیلم نه میتونه جریانساز باشه و نه در جریان اصلی فیلم کوتاه جایی داره. هیئت انتخاب ما نشون داد که فقط ببینیم تا مقایسه شکل بگیره! و الا در هفتاد فیلم انتخاب شده هم نمییومد. خوبه آدم فستیوال بره. خوش هم میگذره. اما مسئله اصلی اینه که من چرا دارم فیلم میسازم و نقطهی شروع فیلم چیه و به کجا ختم میشه؟ من این شیوهی فیلمسازی رو که دوست دارم سه ساله دنبال میکنم ببینم به کجا میرسه!
شیرین برق نورد: حالا یکی ممکنه فیلمش هم خوب باشه و فستیوال بره!
کاوه قهرمان: بحث اینه که حضور بینالمللی فیلمهای شهرام خیلی کمتر از این فیلمساز بوده!
مرضیه وفامهر: گاهی فیلمهایی که به غرب میره و تأیید خواستههای اونا از انسان شرقیه مورد توجهتره. فیلمهایی که به طبقهی متوسط و خواستههای روشنفکرانه بپردازه و مهمتر از موضوع اینه که فرم و ساخت و ساز مدرنی داشته باشه کمتر با اقبال روبهرو میشه. البته مطلق نیست. سخن من نسبیه. فیلم «ماهی و گربه» یا فیلم «پرویز» هم موفقیت بینالمللی داشته که موضوعش در طبقهی متوسط میگذره. اما من دارم از آنچه معمولاً رواج داره حرف میزنم.
کاوه قهرمان: من شخصاً اگر بخوام به هر مسئلهای بیرون از خود کار توجه کنم، چه اکران هنر و تجربه باشه، یا فستیوال کن یا جشنوارهی تهران محکوم به شکست خواهم بود.
مرضیه وفامهر: حرف شما درسته. اما به دو عامل شخصی در شما مربوطه، یک این که اسم شما کاوه است و دوم این که فامیل شما قهرمانه! چند درصد فیلمسازا هم کاوه هستن هم قهرمان؟ (خنده)
شهرام مکری: نهایتاً می تونن کاوه آهنگر باشن! (خنده)
شیرین برق نورد: منم شخصاً به این نگاهها کاری ندارم. حالا اگر فیلمی در جشنوارهای کارکرد داشت که داشته اگر هم نه که هیچ!
مرضیه وفامهر: پس با مثالی که شما آوردید الزاماً در فستیوالها موفق بودن دلیلی بر قوی بودن یک فیلم نیست!
مجید برزگر: این اشکال فستیوالها نیست، اشکال فیلمسازهاییه که فستیوالی کار میکنن. فستیوالی مثل کن حد خودش را تعریف کرده. اتفاقاً در همون سالی که این فیلم هست، فیلم «سوزن» هم است که جایزهای نمیگیره اما اون فیلم ضعیف جایزه میگیره. هر دو میان در جشن خانه سینما و همهی ما «سوزن» را انتخاب میکنیم و اون فیلم را بیارزش میدونیم.
مرضیه وفامهر: پس ارزشمندی یک فیلم نه به حضور بینالمللی و نه به اکران موفق فیلم مربوط میشه. این ممکنه که یک فیلم درجهی یک هنرمندانه هم اکران موفقی داشته باشه و هم حضور بینالمللی موفقی اما بسیار هم میشه فیلمهای کمارزش به چنین امکانهایی دسترسی پیدا کنن. بسیاری از بزرگان سینمای ایران و جهان اقبال خوبی در فستیوالها داشتن اما کار نشون میده که راه خودشون را رفتهن و بعد مورد توجه قرار گرفتهن. کارشون فرم و زبان شخصی داره!
مجید برزگر: گاهی فیلم هایی از کیارستمی یا پناهی اونقدر ایرانی هستند که آدم فکر میکنه مگه ممکنه غربیها بفهمند؟ معلومه فیلمساز برای خودش ساخته اما خب با اقبال هم مواجه شده! نگاه سوداگرانه نداشته.
مرضیه وفامهر: به اثر هنری باید مستقل نگاه کرد. مستقل از ارزشهای افزودهی فستیوالها یا گیشههای داخلی و خارجی!
شیرین برق نورد: برای من هر کسی فیلمسازی براش ضرورته قابل احترامه! کسی که فارغ از جشنوارهها و غیره کار خودش را میکنه و در فضایی که هست سینمای ما رو یک گام جلو میبره! من اینجوری نگاه میکنم به فرآیند فیلمسازی خودم و هر کسی که کار میکنه. به شدت با حواشی مخالفم. با برخوردهای پیش پا افتاده و کتهگرایز (categorize) کردن مخالفم. جشنوارهها را زیر سؤال میبریم. هیئت انتخابها هر ساله تغییر میکنن. امسال رئیس هیأت داوران یک خانم بود و فرق میکرد با قبلاً. خیلی عوامل زیادی دست داره تو ماجرا. حالا منِ زن خودم کلی حرفها دارم دربارهی مسئلهی زن در سینمای این مملکت. این که چه قدر زن ایگنور میشه.
مجید برزگر: معمولاً تنها محل دیده شدن و نمایش فیلم کوتاه جشنوارهها هستند اما برای فیلم بلند لزوماً این طور نیست. مگر تجربههای خیلی خاصی که راه به اکران پیدا نمیکنن. فیلم کوتاه برای مخاطب خاصه! سینمای خاصه! نیازی به عوام و تماشاگر عادی نداره! فیلم کوتاه ناب اونقدر زبان خاصی داره که براش مهم نیست سئانس پر بره یا نه!
امیر عابدی: اشتباهه! آخه چرا؟ تو دوست نداری فیلم کوتاهت را صد هزار نفر ببینه؟
مجید برزگر: نه! خوشحال میشم. اما به هر قیمتی لازم نیست!
مرضیه ریاحی: اشکالش چیه واقعاً؟
مجید برزگر: شما اگر بخواهی برای فیلمت صد هزار تا تماشاگر پیدا کنی باید سطحش را پایین بیاری و برای مخاطب بسازی. ولی اگر خود به خود صد هزار نفر دیدند اشکال نداره! فیلم خاص برای مخاطب تربیت شدهی ذهنی و خاص ساخته میشه، مثل گالری نقاشی. دلیلی نداره همه ببینند. حالا شاید فیلمهای بینابینی هم پیدا شد که هم زبان خوبی داره، هم مخاطب داره. این فیلمها امروزه در وایبر و سایتها و غیره است. من خیلی امیدی به موفقیت در اکران فیلم کوتاه ندارم. اگر چه امیدوارم در هنر و تجربه موفق باشه.
مرضیه وفامهر: اهمیت اکران برای فیلم کوتاه در چیه؟ اهمیت رابطهی فیلم کوتاه با مخاطب؟ و حدس میزنید اکرانهای هنر و تجربه چه تأثیر بر جریان فیلم کوتاه بگذاره؟ آیا این شکل از اکران در هنر و تجربه بهترین شکل است یا پیشنهادهای بهتری دارید؟ اکران فیلمها تا اینجا چه طور بوده؟
شهرام مکری: بد نبوده. هر سئانس سی و هفت هشت نفر داشتهایم.
مرضیه وفامهر: تبلیغات ندارن.
مرضیه ریاحی: (به شهرام مکری) تو هنر و تجربه کار میکنی؟
شهرام مکری: آره، من باهاشون کار میکنم.
مرضیه ریاحی: پس چرا تبلیغات نمیکنین؟
شهرام مکری: پول نداریم که بابا!
مرضیه ریاحی: پس چه طور پول درمیآرین؟
مرضیه وفامهر: آی بچهها این وسط بیزینس نکنید!
شهرام مکری: به جای این که بگن مجانی براتون تبلیغ میکنیم که حمایت کنیم.
مرضیه ریاحی: ما خودمون یک عمریه مجانی کار میکنیم!
کاوه قهرمان: برای منِ فیلم کوتاه ساز همین که فکر کنم به غیر از یک اکران در جشنواره ده تا اکران دیگه هم دارم خیلی مهمه!
مرضیه وفامهر: بله، برای فیلمساز جذابه و لازمه!
شهرام مکری: به نظرم برای فیلم کوتاه میشه بازارهای متفاوتی را در نظر گرفت که در ایران نادیده گرفته شده! شبکههای ویدئو، تلویزیونهای کابلی و غیرکابلی، اینترنت… ما شبکهی اینترتیای که با پول از روش خرید کنیم هنوز نداریم، هنوز نمیتونیم در تلویزیون فیلم کوتاه پخش کنیم، نمیتونیم در یک بازار ویدئویی منسجم فیلم پخش کنیم و معلوم نیست کی داره چقدر پول در میآره. چه قدر بلیت میخریم؟ همهی بار میآد در سالن سینما. چون جشنواره محدوده، اکران تنها راه تنفس فیلم کوتاهه! ما ناچاریم اگر بخواهیم فیلم کوتاه دیده بشه، یا دستی ویدئو کنیم و به آدمها بدیم یا این که یک محلی براش تعریف کنیم که مخاطب اونجا فیلمهارو ببینه. به نظر من در اکران هنر و تجربه تکلیف خیلی از آدمها با سینمایی که خودشون کار میکنن روشن میشه! خودشون را در مواجهه با مخاطب یا این نوع نمایش فیلم کوتاه میبینند! همیشه فیلمسازهای فیلم کوتاه میگن فیلمهای ما باید اکران بشه! اگر این برنامه بلندمدت اتفاق بیفته تکلیف منِ فیلمساز با نوع تجاریسازی یا هنریسازی معلوم میشه. شاید از داشتن مخاطب اونقدر لذت ببرم که تجاری فیلمسازی را ادامه بدم. نکتهی دیگه این که هنر و تجربه پیشنهادی برای شیوهی جدید اکران است. سینمای ایران مادامی که درگیر همین شیوهی اکران سنتی چهار پنج گروه و رسیدن به کف فروش است، با شکل تولید ما، با تعداد سالنهایی که داریم، با مدلی که مردم فیلم میبینن به نظرم درست نیست. ما قطعاً نیاز به یک پوستاندازی در شیوهی اکران داریم. باید برنامههای مختلفی را کار کنیم که به شکل درستی برسیم. همین که از روی اینترنت مخاطب برنامه بگیره و برنامه داشته باشه، شیوهی جدیدیه. سینمای ایران الآن صد فیلم در سال تولید میکنه و ممکنه به صد و شصت برسه اما سالنها گنجایش نمایش ندارند.
شیرین برق نورد: خانم وفامهر، ببخشید، من دیرم شده. امشب کارمون نمایش داره. میتونم برم؟
مرضیه وفامهر: بله، حتماً. ما ادامه میدیم. شب میآییم فیلم شما رو میبینیم.
(خداحافظی با شیرین برق نورد)
شهرام مکری: همونطوری که در مخالفت با خانم برق نورد حرف میزدم …(خندهی همه و شیرین دور میشود)
مرضیه وفامهر: جریان اکران فیلمهای هنر و تجربه چه طور راه افتاد؟ منشأش چی بود؟ سیاستگذاریها چیه؟
امیر عابدی: هنر و تجربه با اسامی دیگری قبلاً اتفاق افتاده، با اسمهای دیگری که موفق نبوده و دلایلش بماند. پدیدهی اکرانهای هنر و تجربه به دورههایی در سینمای فرانسه برمیگرده، در دورهی مالرو اتفاق افتاده و خب سالهاست که ادامه داره، بودجه داره، امکانات داره و فکر میکنم هنر و تجربهی ایران هم چشمانداز نهاییش این است که روزی سالن و امکانات و تجهیزات داشته باشه. الآن هنوز تا حدی دست و پا شکسته و در آزمون و خطاست. به طور جدی به این جریان در ایران تا حالا نگاه نشده بوده. قبلاً هم اگر با نامهای دیگری قرار بوده انجام بشه همه از این اکران و امکان برخوردار نبودهاند. الآن آنچه که در این جدول است سعی شده عادلانه این اتفاق بیفته. شهرام در شورای سیاستگذاریست. ساعتها بحث میکنن که چه شکل و شیوهای باشه، برنامه چرخشی باشه یا نه؟ در واقع این توزیع به گونهای باشه که کمترین آسیب به فیلمها بخوره، به خصوص فیلمهای کوتاه. من خودم در فضای سایبری هنر و تجربه هستم و بازخوردهارو دیدهم، انتقادهای درستی وارد است. شاید برای فیلم کوتاه تصمیمات دیگری گرفته بشه. ما نیاز به تبلیغات بیرونی داریم. تبلیغات شهری و بیلبورد و غیره. بودجهای که الآن هنر و تجربه داره امکان تبلیغ نداشته اما باید دید بعدتر چی میشه. امیدوارم در آینده تبلیغ داشته باشیم. فضای مجازی خیلی مهمه. بر خلاف تصور مجید که میگه نیازی نیست مخاطب زیادی باشه، به نظرم هنر و تجربه اومده که مخاطب را زیاد کنه!
مجید برزگر: هنر و تجربه اومده مخاطب واقعی این فیلمها رو به سینما بکشه!
امیر عابدی: بله، مخاطبهای پنهانی که در خونههای این شهر هستند.
مرضیه وفامهر: چند سینما الآن نمایش فیلمهای گروه هنر و تجربه دارند؟
شهرام مکری: در حال حاضر چهار سالن سینما در تهران است. موزهی سینما، خانهی هنرمندان، سینما کورش، یک سالن هم در سینما آزادی. یک سالن در هویزهی مشهد، خوشبختانه سالن فرشچیان اصفهان به زودی اضافه خواهد شد. اهواز هم برای یک سالنهایی داریم رایزنی میکنیم. جاهایی که سالنهای قدیمی فرهنگی دارن یا جدید ساختهاند. چیه این؟ تندیسهای فرهنگی؟
همه: پردیس، پردیس.
شهرام مکری: جاهایی که پردیسهای فرهنگی دارن راحتتر میشه اکران گذاشت. برنامه شناوره. یک نظم درونی داره. مخاطب باید برنامه دستش باشه. هم برای هر فیلم برنامه چاپ شده و هم برنامهی هر سینما که یک ماه به یک ماه تمدید میشه. تماشاگر باید کم کم به برنامهها عادت کنه. مدل شکلگیری این اکرانها از اواخر سال پیش بود. در معاونت سینمایی تصمیم گرفته شد که گروهی برای اکران فیلمهای مخاطب خاص شکل بگیره. آقای ایوبی این رو آورد. مسئولیتش با آقای علمالهدیست و ایشون یک تیمی را انتخاب کردند و به آقای ایوبی پیشنهاد کردند که من هم جزو این تیم بودم. جلسات تشکیل شد. آقای گلمکانی، سیفالله صمدیان، ایرج تقیپور، جمال امید، جعفر صانعی مقدم و من. در جلسات راجع به همین شیوهها نظر میدیم. بودجهی بسیار اندکی وجود داره. کل بودجه برای یک سال از بودجهی تولید یک فیلم سینمایی در ایران کمتره. اگر اکرانها موفق بشه شاید بودجهی بیشتر بشه گرفت یا اسپانسر جذب کرد. امیدوارم بشه اسپانسر غیر دولتی گرفت که کم کم وابستگی این گروه به دولت رو کم کنیم. اگر چهار سال ادامه بدیم دیگر احتمالاً نهادینه خواهد شد.
مجید برزگر: تماشاگر خسته از فیلمهای تکراری و کلیشهای دنبال این فیلمهاست. روشنه که فیلمی مثل «تابور» بایستی کم کم مخاطبش را پیدا کنه. روزی برسه که اون طرف سینما از اکرانهای هنر و تجربه احساس خطر کنه.
مرضیه وفامهر: امیدوارم.
مجید برزگر: روزی که بپرسن کدوم فیلمِ هنر و تجربه داره پُر میره؟ و بهش توجه بشه. ما چند سال یک بار یک «کلاه قرمزی» و «شهر موشها» داریم، وگرنه به طور معمول فیلمها نمیفروشن. اگر هنر و تجربه تبلیغات داشته باشه و مخاطب اصلی را از خونه بیرون بکشه، به هر ترفندی، اگر به دلیل حضور شجریان یک مستند بفروشه، یا به دلیل شهرام مکری یا و یا… خوبه!
مرضیه وفامهر: تأثیر حضور پالت در فروش فیلم شما چه طور بوده؟
شهرام مکری: میخوایم بیاریمشون جلوی سینماها برای مردم بزنن تا برن بلیت بخرن و فیلم رو ببینن! (خنده)
مرضیه وفامهر: یک شکل دیگری از اکران است که فیلم کوتاه قبل از فیلمهای بلند در تمام سینماها نمایش داده بشه. خانواده با دو سه تا بچهی پفک به دست، سینما میره که یک فیلم مبتذل ببینه. اما ناگهان سه دقیقه فیلم کوتاه که فرم مدرن داره و محتوایی منحصر به فرد، میبینه. اگر بزرگترها هم چیزی سر درنیارن، بیتردید روی بچهها اثر میگذاره. من وقتی بچه بودم تنها لحظههای ناب تلویزیون دیدن من زمانی بود که سینمای دیگر پخش میشد و من فکر میکردم این رازوارگی را دوست دارم. این جهان ناشناس تصاویر و صدا و موسیقی را دوست دارم و کم کم فهمیدم که باید پا به جهان سینما بگذارم و دانشکدهی هنر برم و فیلم بسازم. اگر بشه این تلویزیون شبی یک ساعت از حجم سریالهای نازلش کم کنه و فیلم کوتاه نمایش بده، قطعاً نسل بعد هوشمندتر و باسلیقهتر از نسل امروز خواهد شد. آیا این روشهای نمایش برای فیلم کوتاه امکان پذیره؟
شهرام مکری: دو تا گرفتاری داره اگر پیش از فیلم بلند نمایش داده بشه: یکی پول بلیت مشکل سازه. ما گرونتر از مصوبه نمیتونیم بفروشیم. حالا اون پول میرسه به فیلم بلند یا فیلم کوتاهه؟ اگر چند درصد به فیلم کوتاه بدیم آیا تهیه کنندهی فیلم بلند شاکی نمیشه؟ نمیگه اینها اومدن فیلم من را ببینند و چرا بیست درصد دارید از فروش بلیت من کسر می کنید؟ دومین مشکل تایمبندی است. یک فیلم کوتاه ده دقیقه است یکی دیگه سی دقیقه. اونوقت مجبوریم بگیم ما منظورمون ده تا پونزده دقیقه است که اونوقت یک تعدادی فیلم کوتاه را از دست میدیم. باید سئانسها شناور بشه! یکی هشت شروع بشه، یکی هشت و نیم که مشکل ایجاد میکنه و ما یک سئانس مجزا برای فیلمهای کوتاه در نظر گرفتیم که مخاطب به قصد فیلم کوتاه بلیت بخره و فیلم ببینه!
امیر عابدی: ممکنه به ما دویست تا فیلم کوتاه برسه. اونوقت یک دعوای دیگه هم پیش میآد، یکی میگه فیلم کوتاه من قبل از فیلم شهرام مکری باشه، یا سر فلان فیلمی که ممکنه فروش بیشتری داشته باشه. این خطرناکه!
مرضیه وفامهر: آیا راهی به نظرتون میرسه که به مخاطب عام سینما، دیدن سئانس فیلمهای هنر و تجربه را پیشنهاد بده؟
شهرام مکری: من تازگیها رفتم تو مباحث اقتصادی سینما، کم کم میخوام پخشکننده بشم! ( خنده) یک نکتهای وجود داره دعوای بین تهیه کنندهها، سینمادارها و اسپانسرهاست. وقتی شما فیلم اکران میکنید یک باکس تبلیغات قبلش میروید. تهیه کنندهی فیلم دوست داره تبلیغات را طولانی کنه. مثلاً برای اول فیلمش پنجاه دقیقه تبلیغات بگیره! خب این یعنی از اسپانسر پول میگیره. سینمادار میگه چون در مکان من اتفاق میافته، بخشی از اون فروش برای من است، معاونت سینمایی این تایم را محدود میکنه و میگه این تایم برای تبلیغ فیلمهای دیگه است نه برای تبلیغ کالاهای تجاری. پس اصلاً اون تایمِ اول فیلم، سرش دعواست. ما هم اگر بخواهیم یک کار فرهنگی کنیم و سرش یک فیلم کوتاه بذاریم خیلی دشوار میشه. یک یخچال و یک پفک و یک ماشین و غیره منتظر ایستادهن که تبلیغ بشن و تهیه کننده فرصت را به ما نمیده. مناسبات اکران در سینمای ایران این جا را نمیده.
مجید برزگر: اگر جا داشت انجام میشد؟
شهرام مکری: سئانس در ایران نود دقیقه حساب میشه. ما سر اکران «ماهی و گربه» این مشکل را داشتیم که اگر میخواستیم اکران عمومی کنیم، سینمایی که پنج سئانسه میره مجبور میشد چهار سئانسه بره. گاهی فیلم مثلاً نود و سه دقیقه است و معمولاً سینما تایم تبلیغ را میذاره برای زمانی که تماشاچی داره میآد تو سالن. تایم آرام و مناسب نمایش نیست.
مرضیه وفامهر: خوبه به هر حال باید فکری کرد برای چارهیابی جذب تماشاگر و معرفی هنر و تجربه. مثلاً ستارههای سینما، تیزر کوتاه تبلیغ هنر و تجربه اجرا کنن که دین خودشون را هم به سینمای فرهنگی ادا کنن. چون سینمای پربار به اونها هم امکان حضور در فیلمهای پربار می ده!
امیر عابدی: خودشون هم دوست دارن. خانم توسلی از من پوستر چند فیلم را گرفت که در فضای مجازی تبلیغ کنه.
شهرام مکری: ما یک تیزر عمومی از همهی فیلمها ساختیم که تلویزیون هم پخش کنه. تمام فیلمهای پاییز توش بود. تلویزیون میگه برای پخش این تیزر باید تک تک فیلمها رو ببینم و به همه مجوز بدم تا بشه پخش کرد. اگر یک فیلم را مجوز ندن ما نمیتونیم از تیزر دربیاریم چون صاحب فیلم دلخور میشه!
مرضیه وفامهر: ممکنه برای اکرانش هم پاپوش درست کنن.
شهرام مکری: خیلی سخته!
مرضیه وفامهر: فقط به عنوان یک پیشنهاد دیگه، به نظرم این راه هم وجود داره که فیلم کوتاهسازها با خود تهیهکنندههای سینمای بدنه وارد گفتوگو بشن و اگر تونستن تهیه کنندهای را جذب کنن که قبل از فیلمش کار اونها رو پخش کنه، البته در صورتی که به لحاظ زمانبندی به برنامههای سینما بخوره. این هم یک اتفاق خوبه. یک رابطه دوستانه و حمایتی بین تهیه کنندههای سینمای بدنه و کارگردانهای فیلم کوتاه که سینما را غنیتر خواهند کرد. در آینده همون تهیهکنندهها ممکنه با همین کارگردانهای جوون و خوشفکر کار کنن. شاید یک روز از مبتذل بودن خسته شدن!
امیر عابدی: یک نکتهی دیگه اینه که سینماهایی که شهرام گفت در واقع یک سال سئانسهاشون توسط بودجهی هنر و تجربه خریده شده. سابق چنین نمایشهایی در سیستم اکران عمومی بود و خیلی زود از کف فروش پایین میرفت و سینمادارها فشار میآوردند که فیلم رو بردارن و فیلم از اکران پایین میآمد. اما در هنر و تجربه این مشکل حل شده و بودجهی دولتی سئانسها رو خریده. سالن برای یک سال اجاره شده و پول نمایش فیلم به طور کامل به تهیه کننده میرسه.
مرضیه وفامهر: این حمایت دولت از فیلم کوتاهه!
امیر عابدی: در سینمای بدنه سی و پنج درصد پول فروش به تهیه کننده میرسه و باقیش به سینمادار و پخشکننده و غیره. اما در هنر و تجربه صد در صد فروش به تهیه کننده میرسه و این حمایت بزرگیه!
مرضیه وفامهر: نکتهی نگفتهای مونده؟… ای مرضیه ریاحی چه قدر تو کم حرف زدی. یک چیزی آخه بگو!
مرضیه ریاحی: من آخه نظرم فرق داره با همه!
مرضیه وفامهر: دربارهی چی فرق داره؟ خب ما همین تفاوت نگاهها رو میخوایم.
مرضیه ریاحی: خب من فستیوالی شدن فیلم ها رو می گم اشکاله. همه میگن ما اینجوری فیلم نمیسازیم. شیرین میگه من اینجوری فیلم نمیسازم. خب شماها متفاوت هستید و برای خودتون کار میکنید. ولی بیشتر فیلمهای کوتاه فستیوالی ساخته میشن. این آفت وجود داره!
مرضیه وفامهر: خیلی در این باره حرف زدیم. درسته اگر به انگیزهی فستیوال باشه اصیل نیست. اما نمونههای کمی هم چون خیلی فیلمهای خوبی بودن مطرح شدن.
مرضیه ریاحی: بررسی نکردین علت فستیوالی شدن فیلمها چیه؟ شماها که مسئول انجمن فیلم کوتاه هستید و فیلم میسازید بایستی دلایلش را بگید!
مجید برزگر: خیلی دلیلها داره. رسیدن به شهرت، سفر رفتن، فستیوال رفتن، سر زبونها افتادن، اینا همه جذابه! مسئلهی اینا فیلمسازی نیست. تکنیک یاد گرفتن و الگوبرداری میکنن. فیلمسازی که شبیه دیگری فیلم ساخته و معتقده خیلی فیلم بزرگی ساخته. برده پیش یکی از فیلمسازهای قدیمی ایران. بهش گفته: خیلی خوبه، ولی چهل سال دیر ساختی! یک فیلم شبیه فیلم شهید ثالث. این نیت ادا در آوردن جشنوارهایه. اما فیلم کوتاه جز در جشنواره دیده نمیشه. میل به دیده شدن وقتی کاسبکارانه و سوداگرانه شد، فیلمساز نقشه هم میکشه که به جایزه برسه. بعضی موفق میشن و بعضی موفق نمیشن.
کاوه قهرمان: البته بگم من خودم یا حتی شهرام معمولاً خرداد و تیر فیلم میسازیم تا به جشنوارهی تهران برسه. چرا؟ چون تنها جای نمایش کارم اونجاست.
مرضیه ریاحی: پس زمانی میسازید که به جشنواره برسه!
مرضیه وفامهر: اگر جشنواره سلیقهی آرتیست را تحت تأثیر قرار بده یک اشکاله. ولی اگر آرتیست با سلیقه و اندیشهی فردی خودش کار کنه و به اکران جشنواره هم برسونه هیچ ایرادی درش نیست. مسئله حفظ استقلال اندیشه است.
مجید برزگر: همه فیلمشون را ارسال میکنند به فستیوالها. اما برای فستیوال فیلم ساختن مسئلهی دیگریه! من در فیلم بلند هم میگم من فیلم میسازم که در جشنوارهها نمایش داده بشه. اشکالش چیه؟ فیلم من محل نمایشش جشنوارههاست.
کاوه قهرمان: فیلم خودت را میسازی!
امیر عابدی: بعضیها میگن ما برای دلمون میسازیم!
مرضیه وفامهر: من برای سرم و گاهی هم پا میسازم. خیلی از سینماگرای دنیا فیلمهاشون در جشنوارهها به نمایش در اومده اما اونها کار خودشون را ساخته بودن که فستیوال پسندیده! گذشت زمان نشون میده یک فیلم خلّصه یا نه! جایزه و فروش بابا به لابیگری مربوط بوده یا نه!
مجید برزگر: من یا باید برای نمایش در سینما و گیشه فیلم بسازم یا میدونی فیلمت مخاطب خاص داره و به جشنوارهها فکر میکنی. در سینمای ایران بیشمار فیلم میانه داریم که من نمیفهمم برای چی ساخته میشن. نه هنری هستن و نه میفروشن. کی پول اینا رو میده؟
مرضیه وفامهر: اینا همون کارمندا هستن که یک شبه فیلمساز شدن!
مجید برزگر: این چرخه چه طوری میچرخه؟ مردم اصلاً نمیبینن این فیلمهارو.
مرضیه ریاحی: اینا میخوان هم گیشه داشته باشن و هم جشنواره رو داشته باشن.
مجید برزگر: خیلی از همین مردم الآن صف میکشن که فیلمهای هنر و تجربه رو ببینن. اما از صد تا فیلم گیشه شاید ده تاش پول خودش رو برگردونه. غم انگیزه. ده درصد سینما میفروشه!
کاوه قهرمان: فیلم ده میلیاردی که یک میلیارد میفروشه یعنی نه میلیارد سهم باقی فیلمسازا را گرفته و دور ریخته!
امیر عابدی: پول تبلیغاتش هم در نمیآد!
مجید برزگر: برای هنر و تجربه یک بیلبورد نمیتونیم بگیریم، پس چه طور تمام شهر تبلیغ این فیلمهای نفروشه؟ همهی بیلبوردهای شهر مال یک فیلمه و باز نفروخته! چه طور؟
مرضیه وفامهر: راستی یک عنصر جامونده: فیلم هنرمندانه ساختن و فیلم ناب ساختن که جا مونده و الآن من اشاره میکنم، نیاز به تعمقه که در انزوا به دست میآد. این انزوا در جهان امروز دشوار به دست میآد. همه عشق عرضه دارند و فرصت عمق اندیشه و خلق اثر هنری به دست نمیآد. همین فضاهای تبلیغات فستیوالی، بیلبوردی، شهری، بازاری، همه و همه فرصت عمق گرفتن نمیده و جوونها بایستی بیشتر دقت داشته باشن. حجم عظیم تبلیغات در تلویزیونهای دنیا و ستارهها روی فرش قرمز جوونهارو وسوسه میکنن که عجله داشته باشن برای رسیدن به فرش قرمز و فرصت تعمق پیدا نمیکنن و استاندارهاشون را بر اساس کارهایی که قبلاً موفق شده میچینن. یک خانمی چند ماه پیش به من زنگ زد و گفت میخواد فیلمساز بشه و راهنمایی میخواد. خودش رو معرفی کرد. این خانم سال ۱۳۸۴ ده ساله بود و یکی از سیصد تا بچهی دبستانی بوده که تو فیلم «باد، ده ساله» بازی کرده بود. بعد گفت میخواد یک کارگردان خیلی خوب بشه و مثل اصغر فرهادی بره اسکار! من با خودم فکر کردم اونچه که من را عاشق سینما و ادبیات و تئاتر کرد مواجهه با خود اثر هنری بود. تماشای «مرد سوم» و «جاده» وقتی بچه بودم تو تلویزیون، یا «هامون»، «پردهی آخر»، «باشو…»، «ناخدا خورشید» روی پرده. اما امروز اونچه که جوونا را عاشق سینما میکنه تبلیغات و فرش قرمزه. الآن فیلم شماها رو میبینن و نمیدونن چه قدر طول کشیده که فیلم بلند بسازید. من بچه بودم این مجید برزگر داشت فیلم کوتاه میساخت. بعد هم سالها اختتامیه جشنوارهها رو کارگردانی میکرد. بارها من ازش پرسیدم چرا فیلم نمیسازی؟
امیر عابدی: مجید رو پیر کردیا!
مجید برزگر: فیلمسازهای بزرگ شعر میشناسن، نقاشی میشناسن، خالی که نمیشه فیلمساز خوبی شد! یک بار شاید اتفاق بیفته اما همیشه نمیشه. میانبُر زدن بالاخره به شکست میرسه! راستی سن من بالا نیست. نسل ما از پونزده شونزده سالگی وارد سینما شد. اما الآن سن شروع فیلمسازی خیلی بالا رفته!
کاوه قهرمان: من هنرجوی پنجاه ساله دارم. معمولاً رشتههای دیگه درس خوندهن و بعد اومدهن تو سینما.
مجید برزگر: اینا نمیمونن. ماها اگر فیلم نتونستیم بسازیم، جشنواره برگزار کردیم، تیزر ساختیم، اما هرگز کارمند نشدیم که پول دربیاریم.
کاوه قهرمان: من دبیرستانی بودم که سینمای جوان رفتم!
شهرام مکری: در دنیا آموزش فیلمسازی و هنر سنش پایینه. مثل موسیقی و نقاشی و… اما در ایران برعکسه!
مجید برزگر: اینجا طرف دیده در هیچ جا موفق نشده، وارد فیلمسازی میشه!
مرضیه وفامهر: آموزشهای برنستاین برای نوجوونها در دانشگاه هاروارد را باید دید. بحثی برای نوجوونها داره که تمام عمر زیباییشناسی و فرم را از یاد نمیبرند. برنستاین بزرگ برای نوجوونها! اما اینجا حتی دانشکدهها هم خبری نیست. معمولاً کماستعدادها و کمسوادهایی که وابستهان، دانشگاه دولتی درس میدن اما اونهایی که ایدهها و افکار درخشان دارن اصلاً تو دانشگاهها اجازهی ورود ندارن! بچه ها رو باید آورد فیلم ببینن یا فیلمهارو باید برد به مدرسه ها! بچهها از مدرسه باید با هنر رو به رو بشن.
کاوه قهرمان: بچهها رو بیاریم برای دیدن «شهر موشها»، بعد ببریم «پرویز» را ببینن! (خنده)
مرضیه وفامهر: خیلی فیلمهای مناسب است. مستند تو مدرسهها نشون بدن و بعد کارگردان باهاشون گفت و شنود داشته باشه. فستیوال اودنسه رفته بودم، بچههای دبستانی را آوردن مستندی که راجع به زندگی یک بچه دلقک روسی بود تماشا کنن. بعد از فیلم اونقدر این بچهها سؤالای دقیقی از کارگردان میپرسیدن و اظهار نظرهای درخشان میکردن که من حیرت کرده بودم و کارگردان گاهی نمیتونست جواب بده!
مجید برزگر: اینجا بچهها شبها «حریم سلطان» تماشا میکنن.
مرضیه وفامهر: «ستایش» تماشا میکنن. مغز این بچه عقب میره! اونوقت با بچهی عقب موندهی ذهنی، جامعه نمیتونه جلو بره! میتونه؟
پانوشت:
پرویز ـ کارگردان: مجید برزگر
ماهی و گربه ـ کارگردان: شهرام مکری
شهر موشها ـ کارگردان: مرضیه برومند
ناخدا خورشید ـ کارگردان: ناصر تقوایی
هامون ـ کارگردان: داریوش مهرجویی
باشو، غربیهی کوچک ـ کارگردان: بهرام بیضایی
پردهی آخر ـ کارگردان: واروژ کریم مسیحی
مغولها ـ کارگردان: پرویز کیمیاوی
مرد سوم ـ کارگردان: کارول رید
جاده ـ کارگردان: فدریکو فللینی
باد، ده ساله ـ کارگردان: مرضیه وفامهر
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row row_type=”row” use_row_as_full_screen_section=”no” type=”full_width” header_style=”” parallax_content_width=”in_grid” anchor=”” in_content_menu=”” content_menu_title=”” content_menu_icon=”” angled_section=”no” angled_section_position=”both” angled_section_direction=”from_left_to_right” text_align=”left” video=”” video_overlay=”” video_overlay_image=”” video_webm=”” video_mp4=”” video_ogv=”” video_image=”” background_image=”” background_image_as_pattern=”without_pattern” section_height=”” parallax_speed=”” background_color=”” border_color=”” row_negative_margin=”” side_padding=”” parallax_side_padding=”” padding_top=”” padding_bottom=”” color=”” hover_color=”” more_button_label=”” less_button_label=”” button_position=”” css_animation=”” transition_delay=””][vc_column width=”1/1″][vc_column_text]
* این گفتوگو پیش از این در نشریهی نافه، شمارهی ۵۱ منتشر شده است و متن آن را خانم مرضیه وفامهر در اختیار سایت ایسفا قرار دادهاند.
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]