آقای حسین فرحبخش، تهیهکنندهی سینما، دیروز در مصاحبهای با سایت «گام نو»به شدت به گروه سینمایی هنر و تجربه تاخته و از عباراتی غیرمعمول در توصیف آن استفاده کرده است. از آنجایی که بخشی از برنامهی این گروه سینمایی نمایش فیلم کوتاه است و بخش قابل توجهی از فیلمسازانِ آن از اهالی سینمای کوتاه هستند، یکی از اعضای ایسفا یادداشتی را در توضیح جبههگیری وی نوشته است که در زیر میخوانید.
گروه سینمایی هنر و تجربه از همان ابتدای فعالیتش موافقان و مخالفانی داشته است. مخالف داشتن با هر حرکت فرهنگی چیز عجیبی نبوده و نخواهد بود. هیچ حرکتی نمیتواند تمامی گروهها و افراد را راضی نگه دارد. اما نوع واکنش نشان دادن افراد مخالف، گاهی میتواند گویای حقایق پنهانیای باشد. یک از این مخالفتها را میتوان مصاحبهی آقای فرحبخش با سایت گام نو دانست. ایشان در صحبتهایشان این گروه سینمایی را «شارلاتانیسم» دانسته و گفتهاند آقای علمالهدی دربارهی درصد پر شدن ظرفیت سالنهای سینماهای هنر و تجربه دروغ گفتهاند. همچنین ایشان بودجهی گروه هنر و تجربه را نامعلوم خوانده و اعلام آمادگی برای مناظره کردهاند تا ثابت کنند این گروه بر اساس شارلاتانیسم تشکیل شده است. ایشان ضمن این که گفتهاند تنها یک فیلم از این گروه سینمایی را دیدهاند ادعا کردهاند فیلمهای هنر و تجربه را هیچکس نمیبیند و آن تعدادی که بیننده داشته هم پخشکنندههای بیعرضهای داشتهاند که نتوانستهاند آنها را به نمایش بگذارند. آقای فرحبخش در پایان اعلام اطمینان کردهاند که این گروه سینمایی سرانجامی نخواهد داشت و از بین خواهد رفت. نخستین چیزی که از گفتههای آقای فرحبخش برمیآید، «عصبانیت» است. این پرسش پیش میآید که چه چیزی ایشان را تا این حد عصبانی کرده است که کل این حرکت سینمایی را شارلاتانیسم خوانده و گفتهاند «فیلمسازان جوان فیلمهایی را که میسازند باید بروند به عمهشان نشان دهند»؟ اگر به دنبال پاسخ باشیم، شاید نکات ظریفی را در میان حرفهای ایشان بیابیم. مثلاً آن جایی که میگویند پخشکنندگانِ این فیلمها (فیلمهای هنر و تجربه) بیعرضهاند، شاید بتوان اشارهای از مافیای پخش دید که عملاً امکان نمایش فیلمهای متفاوت را فلج کرده است. یا در جایی که از هدر رفتن بیتالمال صحبت میکنند، شاید بتوان نیمنگاهی به فیلمهایی انداخت که با بودجهی دولتی ساخته شده و سالنهای خوب و اکران مناسبی را هم در اختیار داشتهاند اما فروش معقولی نداشتهاند. همچنین وقتی ایشان از نارضایتیاش در مورد اختصاص سئانسهای از برخی از سینماها به گروه هنر و تجربه میگوید، شاید نظری دارد به مقاومتی که برخی سینماداران در نمایش فیلمهای متفاوت از خود نشان میدهند. شاید هم از جمع این نشانهها بتوان نتیجه گرفت، عصبانی بودن آقای فرحبخش احتمالاً مرتبط به رانتهاییست که عدهای با ایجاد شدن گروه هنر و تجربه از دست دادهاند. شاید هم بتوان نتایج دیگری گرفت اما حقیقتِ پنهان اصلی، گویی چیز دیگریست. فارغ از این که عملکرد این گروه سینمایی چه بوده و میزان موفقیتش در چه حد، به نظر میرسد این گروه، جبههای را به شدت برافروخته است که برای بیان مخالفت خود ادبیات مشخصی دارند: ادبیاتی که حکم میدهد، توهین میکند، اتهام میزند و فریاد میکشد. گروه هنر و تجربه هر چه که باشد و تا هر حد که در رسیدن به اهدافش موفق بوده باشد، گویی انگشت بر روی دُمل دردناک لمپنیسم گذاشته و آن را تحریک کرده است. به سادگی میتوان نتیجه گرفت اگر مخالف گروه هنر و تجربه، لمپنیسم است، حتماً چنین حرکتی یک تلاش فرهنگیست. این، آن حقیقت پنهان است.