آیین تجلیل از ناصر تقوایی و رونمایی فیلم های «تعزیه»، «تمرین آخر» و «کشتی یونانی» ساخته این کارگردان بزرگ و پیشکسوت سینمای ایران با همکاری موزه سینمای ایران و گروه سینمایی هنر و تجربه شنبه شب ۸ آبان ۱۳۹۵ در محل موزه سینما در تهران برگزار شد.
به گزارش سایت تخصصی ایسفا، کیوان کثیریان به عنوان مجری مراسم از دکتر حمیدرضا اردلان استاد دانشگاه و پژوهشگر خواست تا روی صحنه بیاید. اردلان صحبتهای خود را با مثال زدن از «دایی جان ناپلئون» آغاز کرد: «فرض کنید دایی جان ناپلئون پادشاه سرزمینی باشد. چه کار خواهد کرد؟ یک ارتش قوی میسازد چون ترسی غریب در باطن اوست. کار بعدی این است که احتمالا عدهای آدم فرصت طلب اطراف او را میگیرند چون تحمل هیچ حرفی جز آنچه خودش میپسندد را ندارد. صرفا حرف میزند و چیزی نمیشنود. دایی جان مزاحم همه است و آسایش را از همه سلب میکند. حتی وقتی هیچ خبری نیست. واژه یونانی اتوپیا یه معنی ناکجاآباد است. اگر در سینما به سینماگران بگویند تیپ ساختی خوششان نمیآید و دلشان میخواهد شخصیت بسازند. سینمای معاصر علاقمند به شخصیتهای مقتدر و با هویت است. »
حمیدرضا اردلان ادامه داد: «کاراکتر کسی است که دیروز و فردا دارد وعقایدش قابل نسبت دادن به اعمال اوست. مردم با کاراکترهمذاتپنداری میکنند. کاراکتر هرجا یک کاراکتر ساخته شود و مبدل به تیپ گردد میتولوژی اتفاق میافتد. کمتر کسی توانسته در سینمای ایران شخصیت ساخته باشد و ناصر تقوایی اینچنین سینمایی دارد.»
در ادامه پری صابری بدون آمدن روی صحنه و از روی صندلی با حضار صحبت کرد: «خیلی هیجانزده شدهام. با تقوایی زندگیها کردهام و سینمای مولفی که او پایهریزی کرده است برای من اهمیت خیلی زیادی دارد. همه حرفها را زده است و همیشه در اوج ایستاده و پایین نیامده است. با وجودی که کم همدیگر را میبینیم اما در دل من جا دارند. امیدوارم الگویی باشند برای کسانی که در سینما میخواهند کار کنند .»
کیوان کثیریان در ادامه صحبتهای پری صابری افزود:« البته آقای تقوایی متوقف نشدهاند و امیدواریم همچنان آثار جدیدی ارائه دهند.» سپس ویدئویی به کارگردانی کاظم ملایی به نمایش درآمد که در آن تعداد زیادی از سینماگران و اهالی فرهنگ و هنر درباره ناصر تقوایی صحبت کرده بودند. هنرمندانی که در این مستند بصورت سلفی با دوربین موبایلشان جمله ای دربارهی ناصر تقوایی یا خطاب به او ضبط کرده بودند عبارت بودند از: رخشان بنیاعتماد، جعفر پناهی، پرویز پرستویی، مهتاب کرامتی، حمید فرخنژاد، حامد بهداد، بابک حمیدیان، سعید عقیقی، هومن بهمنش، جهانگیر کوثری، بارن کوثری، امیرشهاب رضویان، نرگس آبیار، رامین حیدری فاروقی، جلال الدین معیریان، مریم بوبانی، احمد پوری، مسعود کرامتی، اسماعیل فلاح پور، داوود آزاد، سهیلا گلستانی، هانا کامکار، مینا ساداتی، نوید محمودی، پریناز ایزدیار، پیمان حقانی، وحید وکیلیفر، مارال بنیآدم، افشین هاشمی، رضا بهبودی، ناصر ضمیری، وحید نصیریان، محمدحسین مهدویان، نازنین فراهانی، محمدرضا غفاری، عاطفه رضوی، وحید وکیلی فر، علی سرابی، مانی جعفرزاده و …
در ادامه کیوان کثیریان با ذکر این نکته که چند سال پیش تعدادی از سینماگران جوان و مطرح کشور پیشنهاد دادند دستیار تقوایی بشوند تا ایشان قبول کند و روی صندلی کارگردانی بنشیند اظهار امیدواری کرد: «امیدوارم صحبتهای این کلیپ و تشویقهای شما حاضرین در سالن ایشان را مجاب کند تا به فیلمسازی فکر کنند.» او در ادامه از خسرو نشان به عنوان کسی که کمک کرد تا این دو فیلم درباره تعزیه ساخته شوند دعوت کرد، روی صحنه بیاید.
دکتر خسرو نشان به عنوان مدیروقت مرکز هنرهای نمایشی در ابتدا از دوست از دست رفته مطبوعاتی محمدرضا رستمی یاد کرد:« این روزها تولدش را باید جشن میگرفتیم اما متاسفانه شاهد از دست رفتنش هستیم. و درباره ساخت مستندهای ناصرتقوایی توضیح داد:«قرار بود سال ۸۳ پرونده ثبت جهانی تعزیه برای یونسکو آماده شود. دوستان ما در مرکز هنرهای نمایشی مشغول جمعآوری مستندات برای این پروژه بودند. قرار بود دو فیلم کوتاه حدودا ۱۲ دقیقهای یکی برای نشان دادن اصالتهای تعزیه و دیگری برای نشان دادن آسیبهای وارده به آن ساخته شود تا اهمیت ثبت جهانی تعزیه را یادآوری کند. درواقع از نظر ما بیش از ابنیه تاریخی، این آیینها و سنن هستند که بعد از قرنها در میان انسانها بودن، حالا در حال نابودی هستند. برای ساخت این مستندها از ابتدا یک نام را بیشتر در نظر نداشتم اما صبر کردم تا همکارانم ابتدا نظر بدهند و آنها هم برای ساخت این فیلم نامی جز ناصر تقوایی در نظر نداشتند.»
او ادامه داد: «تقوایی در فاصله بسیار کوتاهی، یک نسخه از فیلمنامه را حاضر کرد که باعث تعجب من شد. سوال کردم و گفتند اولین بار که تکیه زواره را دیدم به خودم گفتم در این مکان باید یک فیلم ساخت و سالها این موضوع در ذهنم بود. تقوایی همینطور است و درباره هرچیزی طرحهای مختلفی در ذهن دارد و حرف دارد و میتواند آن را به فیلم تبدیل کند. قرارداد بستیم و دو برابر حجمی که در قرارداد مقرر شده بود، به ما فیلم تحویل داد و مرحوم هاشم فیاض که معین البکا بود، آخرین بار در این فیلم دیده میشود. سپاسگزار ناصر تقوایی هستم که با گشادهرویی فیلمی ساخت که به آن افتخار میکنیم.»
در ادامه مراسم کیوان کثیریان به گم شدن نسخه اصل فیلمنامه «ناخدا خورشید» اشاره کرد. صفحاتی از این فیلمنامه را سالها پیش هارون یشایایی تهیهکننده آن به موزه سینما تقدیم کرده بود و در این سالها تقوایی به دنبال صفحههای گمشده آن میگشت. سپس محمد حیدری مدیر موزه سینما صفحات ۹۹ تا ۱۲۵ این فیلمنامه را که به تازگی پیدا شده است به ناصر تقوایی اهدا کرد.
سعید عقیقی منتقد سینما نفر بعدی بود که در این مراسم صحبت کرد. عقیقی ابتدا به بزرگ شدن خودش در یک خانواده شرکت نفتی اشاره کرد و گفت: «در خانوادههای شرکت نفتی که باشگاههای مشخص دارند و بچهها اغلب عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستند و خیلی زود وارد اجتماع میشوند. در کانون دو فیلم «سفر» بهرام بیضایی و «رهایی» ناصر تقوایی بیشتر از هر فیلم دیگر دیده میشدند و من این فیلمها را در چهار پنج سالگی دیدم. آن عده از بچههای دهه پنجاه که امکاناتش را داشتند از طریق همان کتابها و فیلمها با نمونههای دیگری از سینما و متفاوت با سینمایی که روی پردههای سینماهای ان روزها بود، آشنا شدند.»
این منتقد سینما ادامه داد: «آدمها از روی کارهاشان شناخته میشوند نه از طریق هیاهوها و جنجالها. هرکس در فیلمی از تقوایی بازی کرده باشد آن را به عنوان یک امتیاز ویژه ذکر میکند. فیلمهای تقوایی خودشان راهشان را باز کردند، نه از طرقی که حکم میانبر را دارند.»
عقیقی به هنرمندان و سینماگرانی که در کلیپ پخششده حضور داشتند هم توصیه کرد با تهیهکنندههای میلیاردیشان صحبت کنند و لازم نیست کمک کنند تا فیلم آقای تقوایی ساخته شود بلکه فیلمهای تقوایی را به آنها نشان دهند تا سلیقهشان رشد پیدا کند! و در ادامه گفت:«پیدا کردن منبع ادبی اقتباسهای ناصر تقوایی هرکدام برای من یک خاطره جالب است، مثل پیدا کردن نسخهای از «باتلاق» میکا والتاری در یک کهنهفروشی. میخواهم به وضوح اشاره کنم که «ناخدا خورشید» مسلما اقتباس بهتری است تا فیلم «داشتن و نداشتن» هاوارد هاکس. فیلم هاوارد هاکس تحت تاثیر الگوی «کازابلانکا» ساخته شده و در انتها قهرمانش به سبک قهرمانهای فیلمهای کلاسیک شاد و رقصان از دست نازیها فرار میکند و دختر محبوبش را هم همراه خود میبرد. اما پایانی که در فیلم ناصر تقوایی دیدیم یعنی همان پلانی که چاقو را از بدنش درمیآورد، دقیقا معادل این جملههای همینگوی است؛ ضعف کرد. اومد بلند شه، دستش رو ستون کرد. دستش رو به زانوهاش ستون کرد. اومد بلند شه. فهمید که نمیتونه. فهمید آدم تنهایی نمیتونه.»
کیوان کثیریان در ادامه مراسم با تشکر از گروه هنروتجربه و امیرحسین علمالهدی اظهار امیدواری کرد با مرمت باقی فیلمهای ناصر تقوایی فرصت اکران آنها در این گروه فراهم شود. بخش بعدی مراسم بزرگداشت ناصر تقوایی پیامی ویدئویی بود که اصغر فرهادی از اسپانیا برای این مراسم فرستاده بود.
او خطاب به ناصر تقوایی با اشاره به اینکه صحبت کردن از این فیلمساز هم ساده است و هم سخت، گفت: صحبت کردن از شما ساده است چون کافی است اسم فیلمهایی که ساختهاید بیاوریم تا هر کسی بداند شما در چه جایگاهی از سینما و فرهنگ کشورمان قرار دارید و سخت است چون شخصیت ویژهای دارید و شبیه هیچکس نیستید.
کارگردان فیلم «فروشنده» ادامه داد: در میان فیلمسازانی که امروز کار میکنند نسبت به آنهایی که دهههای قبل کار میکردند کمتر کسی را داریم که علاوه بر توان فیلمسازی در رشتههای دیگر هم صاحب دانش باشد و آقای تقوایی یکی از همین معدود کسانی است که چنین ویژگی دارد.
فرهادی با اشاره به اینکه دقت در تمام زمینهها و جزئیات فیلمسازی از ویژگیهای مهم ناصر تقوایی است به یک حسرت خود اشاره و اظهار کرد: در تمام این سالها فیلمی از تاریخ معاصرمان کمتر دیدهایم و من همیشه فکر میکردم اگر قرار باشد نسلهای آینده این عصر را روی پرده ببینند کسی که بدون اغراق و دروغ میتواند آن را بسازد ناصر تقوایی بود و این حسرت برای من همواره بوده که ای کاش مزاحمت ایجاد نمیشد تا ما بخشی از تاریخ معاصر را از زبان ایشان ببینیم.
کارگردان فیلم «جدایی نادر از سیمین» همچنین با اشاره به مجموعه داییجان ناپلئون و تأثیرگذاری آن گفت: کار مهمتری که میشود نسبت به فیلمهای آقای تقوایی انجام داد این است که آثار او را دوباره در سینما اکران کنند چون نسلهای جدید فیلمهای ایشان را یا از طریق تلویزیون دیدهاند یا در کتابها دربارهاش خواندهاند در حالی که تماشای آنها بر پرده سینما خیلی متفاوت است. فرهادی خاطرنشان کرد: این اتفاقی است که در تمام دنیا برای فیلمسازان برتر انجام میشود که در سال یک هفته یا ۱۰ روز را به نمایش آثار آنها اختصاص میدهند چرا که آنها آثارشان به آرشیو نمیرود و باید در پرده سینما نمایش داده شود.
او افزود: آرزو میکنم آقای تقوایی علیرغم مشکلاتی که داشته باشند فضایی برایشان فراهم شود تا خبر شروع کار جدیدشان را بشنویم و فکر میکنم شگفتانگیزتر از این خبری برای اهالی سینما و هنر نباشد که کسانی مثل ناصر تقوایی یا بهرام بیضایی فیلم میسازند؛ فیلمسازانی که بر نسل بعدی فیلمسازان و ما حق دارند چون اگر نبودند شاید شغل ما فیلمسازی نبود. او در پایان با تشکر از شکیبایی و بردباری ناصر تقوایی آرزو کرد که این فیلمساز به زودی فیلمی را که دوست دارد بسازد.
عاطفه رضوی آخرین سخنران این مراسم پیش از خود ناصر تقوایی بود او عنوان کرد:«خاستگاه سینما غربی است اما اگر اختراع نمیشد در کشور من کسانی آنقدر عاشق سینما هستند که آن را اختراع میکردند. کسانی مثل آقای تقوایی.»
ناصر تقوایی در پایان مراسم بعد از تشویق ایستاده تماشاگران روی صحنه آمد وگفت:« از نظر لطف شما آگاه هستم. نه فقط نسبت به من بلکه نسبت به هرکسی که در این مملکت خوب کار میکند. در زندگی همه چیز امکانپذیر است و همین باعث میشود هنر در همه عالم و در همه ادوار تاریخ زبان تازه پیدا کند و هیچوقت کهنه نشود و مدام تجدید حیات پیدا کند. در این قرن مسائلی هست که در قرن پیش نبود و در قرن پیش هم مسائلی هست که در قرن قبل از آن نبود. هنر و به خصوص نوشتن، وابسته به انسان است. همه گذشته به دلیل عوارض طبیعی ممکن است نابود شود اما یک اثر هنری بالاخره یک روزی خودش را نشان میدهد و فکر میکنم سینما برای ما تبدیل به همچون مولفهای میشود.»
تقوایی سپس به ذکر خاطرهای از اوایل انقلاب پرداخت:«در آن شلوغیها نزدیک بود فیلمهایی که در دفاتر سینمایی بود به آتش کشیده شود. فیلمهایی که بیشتر هم فیلمهای هنرمندانه و روشنفکرانه بود و با زحمات بسیار توانستیم این فیلمها و تعدادی از فیلمنامهها را از سوختن نجات دهیم. یک دورانی خطر کل سینمای ما را تهدید میکرد. نمیدانم چرا وقتی ما به فکر تغییری در جامعهمان هستیم چرا برمیگردیم به عقب و چیزهایی را نابود میکنیم که اتفاقا خیلی خوب است. این واقعا برای من یک سوال شده است.»
او در ادامه افزود: «ما متاسفانه با گذشته خود خوب مواجه نمیشویم. گذشته بیشتر از آینده به ما یاد میدهد. آینده هنوز نیامده و یک پدیده نامعلوم است اما گذشته خیلی درسها برای ما دارد. در مدرسهها و موسساتمان چنین روششناسیهایی را آموزش نمیدهیم. به عنوان هنرمند و علاقمند به هنر، باید باقی ماندن هنر را پرورش بدهیم. ولو این که فیلم یا اثری را دوست نداشته باشیم ، در صورتی که تهدیدی متوجه اثر است سعی کنیم تا آنجا که ممکن است همچون اثر خودمان از آن حمایت کنیم.اگر کاری را دوست نداریم نخوانیم. اگر فیلمی را دوست نداریم نبینیم. هیچکس حق ندارد جای کس دیگری تصمیم بگیرد. سالی این همه فیلم ساخته میشود، کتاب خوب و کتاب بد درمیآید، شعر خوب و شعر بد گفته میشود. اگر این تجربههای بد نباشد کار خوب مشخص نمیشود. کار هنر یک زنجیره است در ذهن هنرمند. زنجیرهای که از نقطه ضعیفتر شروع میشود و این حلقه رفته رفته قویتر میشود. برای اینکه آن هنرمند پروردهتر میشود. ما یک ملت فرهنگی هستیم. ممکن است تیراژ کتابمان پایین باشد یا تماشاگران سینما کم باشند اما همچنان یک ملت فرهنگی هستیم و روشنفکر ایرانی یک روشنفکر است و هرکسی در ایران خوب کار میکند یک ذهنیت روشنفکرانه دارد.»
ناصر تقوایی در پایان تاکید کرد: «شاید کارها آن طور که دلمان میخواهد پیش نرود اما آینده این مملکت چیزی جز این نیست. این مردم خودشان را درست میکنند. خودشان را منظم میکنند. داشتههایشان را ازدست نمیدهند.»
بهمن فرمانآرا، حسن فتحی، بهزاد فراهانی، عباس گنجوی، صفدر تقیزاده، محمد حیدری، هارون یشایایی، ابوالفضل جلیلی، سیروس الوند، عاطفه رضوی، حسین پاکدل، مجید برزگر، اسحاق خانزادی، حبیب رضایی، شاهد احمدلو، سعید آرمند، مسعود امینی تیرانی، امیر پوریا، محمد علی قاسمی، مرضیه وفامهر، بهروز معاونیان، اصغر شاهوردی، محسن تقوایی از جمله دیگر مهمانان این مراسم بودند.