دربهای سینما را باید باز کرد ؛ در این سینما مخصوصا” فیلم کوتاه می توان گل را دید ؛ می توان باران را لمس کرد ؛ می توان سینما را لمس کرد و اگر اینها را نمی توانید ببینید و تماما” غم و برف و پوچی می بینید که ظاهرا” می بیند ؛ بدانید اینها می روند و برف آب می شود و دوباره علف سبز می شود و دوباره آفتاب خواهد تابید و تصاویر پرمعنا و اندیشمند ؛ دوباره بر پرده سینما شکوفا خواهد شد .
کاش سینمای مثلا” حرفه ای ما به بدنه این سینما ( فیلم کوتاه ) لتمه نمی زد که می توان گفت اکثر افتخارات برای این سینمای در انزوا است که به چشم نمی آید ؛ ساخته می شوند و اگر شانس و بخت و اقبال یاریش کند در جشنواره های داخلی کم تماشاچی و خاص بر روی پرده می رود و بعد ” بایکوت “.
اما بدانیم دیگر کم کم آنقدر عرصه زندگی در حال تنگ شدن است که فرصت نگاه ۲ ساعته به فیلم بلند را نمی دهد و نخواهد داد و عرصه دوباره را می توان برای فیلم کوتاه ؛ بازتر و بازتر دید ؛ که می توان دید . اما دریغ کجا می توان فیلم کوتاه خوب و بدون خط قرمزها دید ؟ در شرایطی که دیگر نگاهی به فیلمهای کوتاه با تراوش فکری ناب و تجربی نیست و یا حداقل کمتر است؛ بیاید فیلم کوتاه بسازیم و نه فیلم بلند را با زمان کوتاه بسازیم ویا فیلم کوتاهی را کش دهیم که فیلم بلند شود ؛ فیلم کوتاه یعنی سینمای مستقل ؛ به آن ارزش دهیم که قابل ارزش است و اگر ما آن را ؛ ما که دوست داریم نبینیم ؛ دیده نمی شود.
اگر سینمای ناب مستقل فیلم کوتاه را دوست داریم بجنبیم که از دنیا دور نمانیم ؛ گرچه هستند دوستان و فیلمسازانی که هنوز در این زمینه تلاش می کنند و سینمای ایران را زنده نگه داشته اند و به قولی این چراغ را هنوز روشن نگه داشته اند و سپاس بر آنها.
کاش سینمای مثلا” حرفه ای ما به بدنه این سینما ( فیلم کوتاه ) لتمه نمی زد که می توان گفت اکثر افتخارات برای این سینمای در انزوا است که به چشم نمی آید ؛ ساخته می شوند و اگر شانس و بخت و اقبال یاریش کند در جشنواره های داخلی کم تماشاچی و خاص بر روی پرده می رود و بعد ” بایکوت “.
اما بدانیم دیگر کم کم آنقدر عرصه زندگی در حال تنگ شدن است که فرصت نگاه ۲ ساعته به فیلم بلند را نمی دهد و نخواهد داد و عرصه دوباره را می توان برای فیلم کوتاه ؛ بازتر و بازتر دید ؛ که می توان دید . اما دریغ کجا می توان فیلم کوتاه خوب و بدون خط قرمزها دید ؟ در شرایطی که دیگر نگاهی به فیلمهای کوتاه با تراوش فکری ناب و تجربی نیست و یا حداقل کمتر است؛ بیاید فیلم کوتاه بسازیم و نه فیلم بلند را با زمان کوتاه بسازیم ویا فیلم کوتاهی را کش دهیم که فیلم بلند شود ؛ فیلم کوتاه یعنی سینمای مستقل ؛ به آن ارزش دهیم که قابل ارزش است و اگر ما آن را ؛ ما که دوست داریم نبینیم ؛ دیده نمی شود.
اگر سینمای ناب مستقل فیلم کوتاه را دوست داریم بجنبیم که از دنیا دور نمانیم ؛ گرچه هستند دوستان و فیلمسازانی که هنوز در این زمینه تلاش می کنند و سینمای ایران را زنده نگه داشته اند و به قولی این چراغ را هنوز روشن نگه داشته اند و سپاس بر آنها.