[vc_row row_type=”row” use_row_as_full_screen_section=”no” type=”full_width” header_style=”” parallax_content_width=”in_grid” anchor=”” in_content_menu=”” content_menu_title=”” content_menu_icon=”” angled_section=”no” angled_section_position=”both” angled_section_direction=”from_left_to_right” text_align=”left” video=”” video_overlay=”” video_overlay_image=”” video_webm=”” video_mp4=”” video_ogv=”” video_image=”” background_image=”” background_image_as_pattern=”without_pattern” section_height=”” parallax_speed=”” background_color=”” border_color=”” row_negative_margin=”” side_padding=”” parallax_side_padding=”” padding_top=”” padding_bottom=”” color=”” hover_color=”” more_button_label=”” less_button_label=”” button_position=”” css_animation=”” transition_delay=””][vc_column width=”1/4″][/vc_column][vc_column width=”1/2″][vc_column_text]
فستیماژ وسیعترین و طولانیترین جشنوارهی بینالمللی دانشآموزی و دانشجوییست که با کمک و بودجهی شهرداری شهر مهزیو در حاشیهی لیون فرانسه و مرکز اشاعهی زبان فرانسه در سال ۲۰۰۴ آغاز به کار کرد و تا سال ۲۰۱۴ موفق شده بیست و پنج کشور را به عنوان همکار در سراسر جهان با خود همراه کند. سعید نوری، از اعضای ایسفا، چهار دوره با این جشنواره به عنوان مربی و داور همکاری داشته و در سال ۲۰۱۴ نیز رئیس هیأت داوران آن بوده است. او تجربیاتش را در زمینهی کار با کسانی که تازه قصد شروع فیلمسازی را داشتهاند، با ما به اشتراک گذاشته است.
[/vc_column_text][/vc_column][vc_column width=”1/4″][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_column_text]
سعید نوری
جشنواره به شکل همزمان در مدت یک ماه در این کشورها برگزار میشود و فیلمهای انتخاب شده برای تماشاگران جشنواره به نمایش درمیآیند. جشنواره دارای چهار بخش مدارس ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و کارگردانان جوان است که این آخری دانشجویان فیلمسازِ کمتر از سی سال را شامل میشود.
تماشاگرانِ فیلمهای انتخاب شده (که در هر بخش دوازده تا شانزده فیلم است) به این فیلمها رأی میدهند. رأیها توسط نمایندگان هر کشور برای دفتر مرکزی جشنواره ایمیل میشود. دفتر جشنواره از دوسال قبل به هدف فراگیر کردن جشنواره در کل فرانسه از لیون به منطقهی مرکزی فرانسه به نام وانده نقل مکان کرده است.
شش فیلمی که در هر بخش، بالاترین رأی را به دست آورده باشند برای داوری به هیأت داوران عرضه میشود. روز داوری، هیأت داوران که حداقل سیزده و حداکثر نوزده نفر هستند و از بخشهای مختلف سینما (از سینمادار و مدیرفرهنگی گرفته تا فیلمنامهنویس و فیلمساز) انتخاب شدهاند، در پایان هر سئانس که شش فیلم مربوطه نشان داده شده به بحث و نظرسنجی عمومی میپردازند تا به یک یا حداکثر دو فیلم، جایزه تعلق بگیرد. بخشی از معیارهای داوری شامل تخیل سینمایی، موفقیت در کار گروهی، ساخته شدن فیلم توسط خودِ دانشآموزان و نه مربیان آنها، موضوعات مربوط به دنیای آن مقطع سنی و سادگی ایدههای اولیه است.
در طول جشنواره کارگاه فیلمسازی هم برای هنرجویان داوطلب برگزار خواهد شد که بودجهی آن را شهرداری تأمین میکند. معمولاً کارگاه، عنوانی دارد که مشخص کنندهی کل روندیست که در طول روزهای برگزاری دنبال خواهد شد. چون جشنواره از من میخواست به همراه هنرجویان، فیلم کوتاهی بسازیم که در اختتامیه به نمایش درآید، من نام کارگاه را «از ایده تا اکران» گذاشتم. شرکت کنندگان در کارگاه از هر جا با هر سن و سابقهای امکان حضور در این کارگاه را داشتند. چهار هنرجوی آلمانی از مدرسهی فرانسوی زبان سنتاگزوپری هامبورگ، یک زن کانادایی، سه پسربچهی مدرسهی راهنمایی فرانسوی، و سه تن از اهالی به صورت آزاد در این کارگاه شرکت داشتند.
قصر فلوسولی یر، محل فیلمبرداری کارگاه
تفاوت این کارگاه با سه کارگاه قبلی در این بود که محل فیلمبرداری، قصر فلوسولییر، به عنوان لوکیشن اجباری به گروه تحمیل شده بود. این در حالیست که اکثر شرکتکنندگان از شهرهای بزرگ به آنجا آمده بودند و ایدههایی که ممکن بود به ذهنشان خطور کند، مربوط نباشد به فضای قصری که در دل طبیعت محصور است، بنابراین در کارگاه ۲۰۱۴ به عکس سایر دفعات، کار را از نشان دادن لوکیشن به هنرجویان آغاز کردیم تا با دیدن محل فیلمبرداری و قرارگرفتن در آن فضا، داستانی متناسب با آن به ذهنشان خطور کند.
بعد در گردهمایی آموزشی، برخی اصول سینمایی و چهگونگی ارائهی یک ایده با زبان تصویر و صدا (و نه صرفاً دیالوگ) را با ذکر مثالهای سینمایی تشریح کردم تا ذهنشان برای خلق یک داستان آماده شود. این که یک داستان باید شروع؛ میانه و پایان داشته باشد اما نه لزوماً به همین ترتیب! هر کسی میتوانست داستانی ارائه کند یا داستان ارائه شده توسط دیگری را پی بگیرد.
این که هنرجویان بدانند خودشان قرار است در فیلم بازی کنند خیلی به آنها کمک میکند که بتوانند خودشان را فوراً در موقعیت ببینند و خیالبافی کنند. برای دراماتیزه کردن این داستان یک ترفند این است که از آنها بخواهید سورپریزی در قصه بگنجانند؛ رازی که آشکار میشود، چیزی که باعث جاخوردن یک شخصیت از داستان شود و تماشاگر با دیدن یا شنیدن یا برملا شدنش یکه بخورد.
معرفی فستیماژ به دبیرستانیها
چندین داستان در طول دو روز کارگاه فیلمنامهنویسی مطرح شد و جلو رفت اما چندین مانع سبب متوقف شدن و کنار گذاشته شدن آنها شد؛ اول این که داستان باید با کمترین لوازم و وسایل قابل اجرا و فیلمبرداری میبود، پس تخیل محدود میشد به امکانات موجود. دوم این که برخی از قصههای مطرح شده عینی نبودند و قابلیت سینمایی نداشتند و فقط میشد آنها را در کلام تعریف کرد. در بسیاری موارد ایدههای هنرجویان ذهنی، سورئال و مبهم بود. شفافسازی ایده و یاد دادن مسیر و این که چهگونه به ایدههای عینی فکر کنیم، بخشی از کار مربی کارگاه برای هنرجویان است.
نوشتن اولیه که تمام شد نوبت به یاد دادن دکوپاژ میرسید، این که مفهوم مورد نظر داستان در هر لحظه، با چه اندازه نما، زاویه و ارتفاع دوربینی بهتر منتقل میشود؟ چینش آدمها در داستان، موقعیت آنها نسبت به هم و فاصلهی آنها چهگونه میتواند در انتقال بهترین عملکرد مؤثر باشد. رفتار شخصیتها در طول قصه چهگونه نوسان پیدا میکند و قوس دراماتیک تحول هر شخصیت با چه رفتارهایی علنی میشود. پاسخ به همین چند پرسش اساسی شیوهی بازیگری آنها جلوی دوربین را مشخص خواهد کرد. مهمترین چیز در طول فیلمبرداری کارگاه برای هنرجویان، حفظ راکورد بازی آنها بود. چون آنها حرفهای نبودند تداوم حسهای آنها از نما به نما باید کنترل میشد تا یکدستی بازی، در فیلم نهایی دیده شود. ساعات طولانی زمان فیلمبرداری و تکرارها رمق هنرجویان را میکشد و توجه به حفظ تازگی در آنها، ذخیره و تقسیم انرژی از مدیریتهای مربی کارگاه است.
بهتر این است که نماهای فیلم کارگاهی، کوتاه باشند تا بشود عمل کارگردانی را ذره ذره پیش برد. البته این به نوع قصه هم بستگی دارد. وقتی قصهای ساکن با شخصیتهایی که دور یک میز نشستهاند داریم، نماهای کوتاه و برشهای بیشتر، در حفظ ریتم بیشتر کمک میکند. برعکس، وقتی شخصیتهای فیلم در جنب و جوش باشند و دوربین ناگزیر از تعقیب آنها باشد، نماهای طولانی و حرکت دوربین مناسبتر خواهد بود (سال ۲۰۱۴ از روش اول و سال ۲۰۱۱ از روش دوم استفاده کردم).
کارگاه فستیماژ ۲۰۰۶
در سال ۲۰۰۶ که من برای اولین بار در این کارگاه به عنوان مربی شرکت کردم تنها به بداههپردازی جلوی دوربین و شیوهی قاببندی اروپایی و امریکایی و تفاوتهای آنها قناعت کردیم.
در سال ۲۰۰۸ که من دستیار آندره ملانسون (پدر سینمای کودک کِبِک) در گرداندن کارگاه بودم هر چهار نفر را به یک گروه تقسیم کردیم و در مجموع سه فیلم در پایان جشنواره آمادهی نمایش شد.
در سال ۲۰۱۱ که اولین بار سرمربی کارگاه شدم از بچهها خواستم هر یک داستانی برای دونفر بنویسند. بعد چهگونگی ترکیب کردن این قصهها را پی گرفتیم و نهایتاً از چهار قصهای که بیشتر امکان ترکیب شدن داشتند، استفاده کردیم و فیلمی ده دقیقهای آماده کردیم. بخشهایی که در فیلمنامه نبود را هم به صورت بداهه گرفتیم و در تدوین، با یک گفتار متن به کل قصهها یک روند مشخص دادیم که نتیجهاش شد فیلم کوتاهِ «سرنوشتهای متقاطع».
سال ۲۰۱۴ هم ریاست هیأت داوران و هم سرپرستی و کارگردانی کارگاه به من سپرده شد. برعکس دفعات قبل که فیلمبرداری به عهدهی خودم بود، این بار یک فیلمبردار الجزایری، یک صدابردار کنگویی و یک طراح لباس فرانسوی در اختیار کارگاه قرار گرفت و هنرجویان علاوه بر نویسندگی و بازیگری، کار گروهی با عوامل حرفهای را هم از نزدیک تجربه کردند و نتیجهاش شد فیلم «راز قصر».[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]